مکتب فلسفی مارکسیسم و تاثیر آن در مدیریت و رفتار سازمانی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 328

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

INCMET03_239

تاریخ نمایه سازی: 9 شهریور 1402

چکیده مقاله:

مطالعه حاضر به منظور پاسخگویی به این سوال اصلی که اصول و آموزه های مکتب فلسفی مارکسیسم چه تاثیر در علم مدیریت و بهخصوص رفتار سازمانی داشته است؟ بر مبنای روش پژوهش کیفی مبتنی بر مطالعه اسنادی به انجام رسیده است. یافته های این مطالعه حاکی از آن بوده است که آموزه ها و تئوریهای مدیریت رفتار سازمانی از قبیل »نظریه سازمانی تضاد«، »تئوری تغییر«، »نظریه عامل عقلایی«، »نظریه قدرت و سلطه«و ... کاملا تحت تاثیر آموزه ها و اصول مکتب فکری- فلسفی مارکسیسم بوده است؛ بطوریکه، تاکید مکتب مارکسیسم بر نیروی کار به عنوان یکی از اصول این مکتب، امروزه یکی از جهات مهم رفتار سازمانی قلمداد میگردد؛ نظریه تضاد طبقاتی در اندیشه مارکسیستی، مبنای نظری سازمانی تضاد می باشد که تاکید دارد، مدیران، کارکنان و بخش ها در تعامل متعارض با هم قرار دارند و منافع متعددی را دنبال میکنند و در ایجاد ارتباط با بیرون سازمان نیز همواره در صدد جست و جوی راهی برای نفوذ و افزایش قدرت و منافع هستند؛ باور ۱ مارکسیستی مبنی بر اینکه جامعه در حال تغییر و تحول است و جوامع مراحل پنج گانه را سپری خواهد نمود، مبنای این نظریه می باشد که سازمانها در حال تغییر می باشند و همواره یک عامل تغییر در سازمان وجود دارد و عامل تغییر ممکن است از درون سازمان یا از بیرون سازمان باشد؛ این دیدگاه مارکسیستی که ساختارهای سازمانی سیستمهای عقلایی نیستند و آنها بیشتر شبیه به سیستمهای قدرتی هستند که برای به حداکثر رساندن کنترل و سود بیشتر طرحریزی شده اند، زیر بنای نظریه سازمانی قدرت و سلطه می باشند؛ اصل تغییر (تغییر در جوامع) که مورد تاکید مکتب مارکسسیسم است و در قالب تحول جوامع از کمون اولیه به کمونیست میباشد، در ارتباط با این نظریه در مدیریت است که محیط درون و برون سازمانی دائم در حال تغییر است و نیز، این استدلال مارکسیسم که سازمان ترکیبی از گروه هایی با منافع مختلف است که دائما در تلاش هستند تا سیاستها، اعمال و اقدامات سازمان را تحت کنترل خود در بیاورند، مبنای نظریه سازمانی تضاد میباشد.

نویسندگان