چکیده مبسوط
مقدمه و هدف :محدودیت منابع آب و خاک و هم چنین واردات اقلام عمده خوراکی مورد استفاده در تغذیه دام، ضرورت بهره گیری از منابع خوراکی جایگزین و استفاده از محصولات فرعی صنعتی و کشاورزی در تغذیه دام را نشان می دهد. همچنین دانه های غلات غذای اصلی انسان هستند که با توجه به رشد جمعیت انسان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، استفاده از آنها در جیره حیوانات منطقی نیست. به علاوه گزارش شده است که روند تولید غلات در جهان در حال کاهش است. جو یک منبع خوراکی انرژی زا مهمی در کل جهان است و واحد انرژی پایه در استانداردهای تغذیه ای دام می باشد. محتوی انرژی قابل هضم، پروتئین خام، نشاسته و لیزین جو مابین ذرت و یولاف است. دانه جو از برخی جهات شبیه یولاف است، ولی پوشینه دانه جو کوچکتر و به سختی به مغز دانه چسبیده است. به همین سبب باید آن را قبل از تغذیه عمل آوری کرد. به دلیل داشتن پوشینه، میزان الیاف خام دانه جو از دانه های بدون پوشینه مانند ذرت، سورگوم، گندم و چاودار بیشتر است. جو را باید از نظر ارزش غذایی و مشخصات، حد واسط بین یولاف و دیگر غلات دانست، ولی چگالی آن با ذرت مشابه و هضم نشاسته آن در روده باریک به مقدار ناچیز کمتر از ذرت است. در اغلب ارقام جو، دانه توسط پوشینه ای احاطه شده که ۱۰ تا ۱۴ درصد وزن دانه را تشکیل می دهد. میانگین مقدار پروتئین خام دانه جو نزدیک به ۱۰ درصد ماده خشک است که کیفیت آن پایین بوده و از نظر اسید آمینه لیزین نیز کمبود دارد. پروتئین اصلی اندوسپرم پرولامین است که عمده پروتئین دانه را تشکیل می دهد. در گذشته، تلاش های بسیاری برای به کمینه رساندن استفاده از دانه غلات در جیره غذایی حیوانات با جایگزین های مختلف صورت گرفته است. در راستای استفاده بهینه از محصولات فرعی کشاورزی در تغذیه دام تحقیقات زیادی انجام گرفته که جایگزینی محصولات فرعی نظیر سبوسهای غلات به جای دانه غلات موجود در کنسانتره از این قبیل می باشد.
مواد و روشها :به منظور بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف
سبوس جو بر عملکرد، گوارش پذیری مواد مغذی، برخی از متابولیت های خونی و فراسنجه های شکمبه ای در میش های دالاق از ۲۰ راس میش ۳ شکم زایش با میانگین وزن ۳/۷±۳۶ کیلوگرم استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل: تیمار شاهد (جیره بدون سبوس جو)، تیمار (جیره حاوی ۷ درصد سبوس جو)، تیمار (جیره حاوی ۱۴ درصد سبوس جو) و تیمار(جیره حاوی ۲۱ درصد سبوس جو) بودند. خوراک مصرفی و باقیمانده خوراک به صورت روزانه وزن شد و وزنکشی دامها هر دو هفته یکبار به صورت ناشتا، پس از ۱۶ ساعت گرسنگی با استفاده از باسکول دیجیتال صورت گرفت و تمامی آنالیزهای آماری این طرح در نرم افزار SAS نسخه ۹/۱ انجام شد.
یافته ها: استفاده از سطوح مختلف
سبوس جو در میش ها اختلاف معنی داری بر افزایش وزن روزانه، وزن نهایی و ضریب تبدیل خوراک ایجاد نکرد. اما مصرف خوراک روزانه تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. به طوریکه در تیمار مصرف کننده ۲۱ درصد از
سبوس جو مصرف خوراک روزانه کاهش می یابد (۰/۰۵>p). اختلاف معنی داری در گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و عصاره اتری در بین تیمارهای دریافت کننده مقادیر مختلف
سبوس جو وجود نداشت (۰/۰۵
p). جمعیت پروتوزوا در زمان ناشتا و سه ساعت بعداز خوراک ریزی وعده صبح تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت اما جمعیت پروتوزوآ در شش ساعت بعداز تغذیه صبح در تیمارهای دریافت کننده سبوس جو نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت (۰/۰۵>p). اختلاف معنی داری در pH شکمبه در زمانهای ناشتا، سه و شش ساعت بعداز خوراک دهی صبح در بین تیمارهای دریافت کننده مقادیر مختلف سبوس جو وجود نداشت اما غلظت آمونیاک شکمبه در تیمار دریافت کننده ۱۴ درصد سبوس جو به شکل معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بوده است (۰/۰۵p<). در بین میش های مصرف کننده سطوح مختلف سبوس جو، اختلاف معنی داری از نظر فراسنجه های خونی گلوگز، کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، پروتئین کل، آلبومین وگلوبولین مشاهده نشد. در رابطه با رفتار مصرف تغذیه ای و فعالیت نشخوار نیز تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، بدون کاهش یافتن مصرف خوراک و برهم خوردن تعادل شکمبه می توان از سبوس جو تا سطح ۱۴ درصد در جیره میش های دالاق استفاده کرد و با این فرآورده فرعی جو میتوان هزینه های جیره میش ها را با جایگزینی غلات درجیره کاهش داد.