بر مدار رنج بنیان های فلسفی حقوقی آزادی پوشش

مسئله آزاد بودن و نبودن آدمی، یکی از مهمترین و چالش انگیزترین پرسش های تاریخ اندیشه است و آزادی و انسانیت انسان پیوندیژرف با یکدیگر دارند. یکی از مسائلی که از یکسو با آزادی انسان گره می خورد و از سوی دیگر با حقوق و مسائل زنان ربطی وثیق ومهم دارد، مسئله پوشش زنان و آزادی موجود در این زمینه است. نظر به جذابیت اهمیت بحث آزادی پوشش و به ویژه سخن گفتن ازمبانی نظری در دنیای گسترده حقوق، نگارندگان در این نوشتار می کوشند با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابعکتابخانه ای در گردآوری اطلاعات، به گونه ای استدلالی، بنیان های فلسفی- حقوقی آزادی پوشش را بکاود و در واقع، به منطق نهفته در چرایی این آزادی بپردازد. به نظر می رسد آزادی پوشش یکی از متعلقات و اجزاء انکارناشدنی آزادی انسان در کل است و زنان دراین زمینه صاحب حق به شمار می روند و دولت ها ملزمند، با نظرداشت محدودیت های مجاز و مشروع وارد بر حقوق و آزادی هایانسان البته با تفسیری مضیق آن هم در شرایط جامعه ای دموکراتیک، از این حق حمایت به عمل آورند و از تحدید ناروای آنخودداری ورزند. به باور ما، اعتقاد به آزادی پوشش گام اصلی برای توجیه داشتن یا نداشتن پوششی خاص است و هواداران حجاباسلامی در کشورهای سکولار همان اندازه به اثبات و اعتقاد به این حق نیاز دارند که طرفداران حجاب اختیاری در یک جامعهاسلامی. به سخنی دیگر، نقطه آغاز هر دو گروه یکی است و این حق گزینش مبتنی بر عقل خودبنیاد انسان به منزله موجودی صاحبمنزلت و غایت بالذات است که نتیجه را متفاوت می سازد.