شهید ثانی و زندگی در دولت جائر

سال انتشار: 1378
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 43

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JCKE-1-4_003

تاریخ نمایه سازی: 12 شهریور 1402

چکیده مقاله:

فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت، نیابت از امام معصوم را دارا بوده و تا آنجایی کهمبسوطالید و قادر به تصرف حکومتی باشد، بایستی اقدام به تصمیمگیری و عمل بر طبقاین نیابت نموده و مقام زعامت سیاسی اجتماعی خود را به منصه بروز و ظهور برساند ومردم نیز وظیفه حمایت و مساعدت از اقدامات او را بر عهده دارند. حال اگر این فقیهنتوانست اقدامات و تصرفات حکومتی انجام دهد، باید تلاش کند که اسلام را حفظکرده و شیعیان را از گزند سلاطین جور نجات و رهایی بخشد؛ اگرچه این عمل منوط ومتوقف بر وارد شدن در دستگاه حکومتی جائر باشد. اما باید این نکته مورد توجه قرارگیرد که یک عالم و دانشمند دینی و نایب امام معصوم هرگز نباید به خود اجازه دهد که درمقابل شاهان و سلاطین، احساس ذلت کرده و رفتار خاضعانهای در برابر آنان از خود نشاندهد؛ بلکه باید دارای عزت نفس بوده و به خاطر منافع دنیوی به آنان نزدیک نگردد. شهید ثانی هر فقیه و دانشمند دینی را که برای دنیاطلبی به سلطان و پادشاه جائرینزدیک گردد، خائن به امانت الهی دانسته و به لحاظ عملی و تجربه تاریخی هم ادعا داردکه اکثر اینها نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند و به دلیل ذلت نزد سلطان، شخصیتو هویت اصلیشان لگدکوب گردیده و دیگر همانند آن عالمان با عزت نمیباشند اگرچه به برخی اهداف دنیوی پست خود دست یافتهاند. «الخامس، ان یکون عفیف النفسعالی الهمه، منقبضا عن الملوک و اهل الدنیا لایدخل طمعا... فمن فعل ذلک فقد عرض نفسه و خانامانته».( شهید ثانی در تحلیل این مطلب به قول برخی از اولیای الهی و ابدال (انسانهای الهیمنحصربهفرد)درپاسخبهسوالیپیرامونعلل افت منزلت علم و علما استناد کرده و نقل میکند: «علت اینکه علم در زمان ما، ارزش خود را از دست داده و شاهان به علم ودانش توجه نمیکنند، در حالی که در زمانهای پیشین، توجه بیشتری به دانش وعلما میشده در این است که در زمان گذشته، پادشاهان به خدمت علما میآمدند ومتاع دنیای خود را عرضه کرده تا از علم و دانش آنان بهره جویند؛ اما علما به دنیایآنان بیتوجهی نشان داده و منت آنان را از عهده خویش برداشتهاند. به همین جهت،دنیا در نظر دنیاطلبان، کوچک و منزلت علم نزد آنان والایی خاصی مییافته است؛در حالی که در زمان ما (زمان شهید ثانی) علما و دانشمندان رو به پادشاهان آورده ودانش خود را برای نیل به امکانات و منافع دنیوی عرضه کرده و در اختیار میگذارندو در این مسیر، از خود حقارت و ذلت نشان میدهند. بنابراین، در چشم حاکمان،دنیا مقامی والا یافته و منزلت علم سیر نزولی پیدا کرده است. سپس شهید ثانی در ادامه تحلیل خویش، از پیامبر اسلام(ص) گفتاری نقل میکند کهمیفرماید: «الفقهاء امناء الرسل ما لمیدخلوا فی الدنیا، قیل یا رسول الله! و ما دخولهم فی الدنیا؟قال اتباع السلطان فاذا فعلوا فی ذلک فاحذروهم علی دینکم». پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: «فقها، امانتداران پیامبران هستند تا زمانی که به دنیاوارد نشدهاند. از پیامبر(ص) سوال میشود که منظور از ورود آنان به دنیا چیست؟ پاسخمیفرمایند: تبعیت و فرمانبری از سلطان و پادشاه، پس هرگاه علما و فقها اقدام به اینتبعیت و پیروی نمودند، از آنان بر دینتان برحذر بوده و بپرهیزید.» به عبارت دیگر، فقها و دانشمندان، تا زمانی مورد احترام و گرامیاندکه به مقام نیابتاز امام و امانتداری از پیامبران بذل توجه نموده و در نظر و عمل از دنیا و دنیاطلبان وشاهان و دربار آنان چشمپوشی کنند و هرگاه به اینگونه مسائل روی آوردند، نه تنهاصلاحیت خود را در رهبری سیاسی و زعامت مسلمین از دست میدهند؛ بلکه همانندتیغی در دست زنگی مست بوده و باید از آنان بر دین و دینداری خود ترسید؛ زیرا کهعالمانی بیتقوا هستند.

نویسندگان

سید محمد رضا موسویان

آقای سید محمد رضا موسویان