(تجلی عناصر اسطوره جاودانگی و چاره مرگ در متون نثر عارفانه)
محل انتشار: فصلنامه عرفان اسلامی، دوره: 20، شماره: 77
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 74
فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_IAUZ-20-77_005
تاریخ نمایه سازی: 3 مهر 1402
چکیده مقاله:
عکسالعملهای فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دوره اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شدهاست. بخشی از این عکسالعملها بهصورت روایات اسطورهای و برخی به شکل آموزهها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلیشدهاست. دقت در روایات و باورهای شکلگرفته از این موضوع نشانمیدهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکلگیری مضامینی همچون: دستیافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویینتنی و اژدهاکشی شدهاست؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهمتر انتقال و عروج به سرزمین بیمرگی، فروبنشاند. در نهایت فطریترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانه پس از مرگ در ادیان مطرحشدهاست. مسئله این پژوهش راهحل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشانمیدهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متاثر بودهاند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدسترفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرضکرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانستهاند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با «فنای محض» در خالق زمان، محو و «گمبوده پاینده» شد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
ندا حاج نوروزی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران.
محمدرضا حسنی جلیلیان
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران. نویسنده مسئول: Jalilian.m@lu.ac.ir
سیدمحسن حسینی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران.