طراحی مدل ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط ایران

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 75

فایل این مقاله در 41 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_BUSIN-22-53_003

تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1402

چکیده مقاله:

هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط ایران است.روش ­شناسی تحقیق: این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داده ­ها مصاحبه ­های عمیق و باز با ۲۰ نفر از خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران در حوزه مدیریت بازاریابی و مدیریت زنجیره ارزش ­آفرینی است به طوری ­که مصاحبه ­های خبرگی در نفر ۲۰ام به اشباع نظری انجامید که پس از کدگذاری ­های انجام شده مدل نهایی اعتبارسنجی گردید.یافته­ ها: بر اساس، تحلیل­ های صورت پذیرفته، تعداد ۳۳۷ کد باز، ۴۲ کد محوری و ۱۹ مقوله اصلی (کد انتخابی) استخراج شدند.نتیجه­ گیری: نتایج به دست آمده از مصاحبه ­ها نشان می ­دهد پدیده محوری «ارزش ­آفرینی چابک» شامل «پویایی مدیریت زنجیره تامین»، «تطبیق­ پذیری پویا با محیط» و «استراتژی ­های پویای منابع انسانی» است که مقولات «هم­جوشی تکنولوژی­ محور صنایع»، «بطن چابک بازار» و «ارزش­ خواهی متنوع مشتریان» به عنوان شرایط علی بر مقولات پدیده محوری تاثیرگذار هستند. مقولات بسترساز به عنوان شرایط زمینه ­ای لازم در تحقق ارزش ­آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط شامل: «مدیریت تنوع خصوصیات منابع انسانی»، «مدیریت عمران سازمانی»، «هوشمندسازی تحقیقات بازاریابی» و «تطبیق ­پذیری مداوم قوانین با تحولات بازار» است. در این بین برخی از مقولات به عنوان شرایط مداخله ­گر در تحقق ارزش ­آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط شامل: «داشبورد مدیریت عملکرد منابع انسانی»، «مدیریت هوشمند پایداری سازمانی» و «ماهیت تنوع­ آفرین محیط بازار» که هر دو شرایط زمینه ­ای و مداخله ­ای می ­توانند روی راهبردهای ارائه شده تاثیرگذار باشند. این راهبردها عبارتند از: «هوشمندسازی فرایندهای اصلی زنجیره»، «توانمندسازی چابک منابع انسانی»، «هوشمندسازی برنامه­­ های تحول سازمانی» و «همگام ­سازی مستمر با بازار» که استراتژی­ های لازم در پیاده ­سازی ارزش­آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط هستند. در صورت تحقق پدیده محوری می­ توان مقولات «هوشمندسازی بهره­ وری در کسب­ وکار» و «تصویرسازی چابک برند کسب­وکار» را به عنوان پیامدهای حاصله انتظار داشت.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

شادی عرفای جمشیدی

دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی، پردیس بین المللی ارس، دانشگاه تهران

طهمورث حسنقلی پور یاسوری

استاد مدیریت بازاریابی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران

محمد آقایی داغلیان

استادیار، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران

کریم اسگندری

استادیار گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.