پارادوکس کانت در مقولات محض فاهمه

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 95

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WPIKI-1-4_006

تاریخ نمایه سازی: 2 آبان 1402

چکیده مقاله:

چکیده: کانت در انقلاب کپرنیکی خود، محوریت شناخت را از جهان خارج به فاعل شناسا تغییر داد؛ به این ترتیب، ساختار ذهنی انسان بستر تجربه را فراهم می کند و بر اساس آن به معرفت حسی و خیالی دست می یابد و در نهایت به درک عالم خارج می رسد. اگرچه کانت این موضع را مطرح می کند و تا بحث شکل گیری شاکله ها توسط قوه خیال پیش می رود، اما به نظر می رسد که نظرات وی در تبیین مقولات به عنوان مفاهیمی محض که به طور کامل از تجربه، حس و زمان مستقل هستند، متشتت است. بر اساس آموزه کانتی، هر مفهومی و لذا مقولات باید به شهودی بازگردند؛ اما از یکسو اگر مقولات به هر نحوی به حس و تجربه بازگردانده شوند، دیگر مفاهیم محض فاهمه نخواهند بود، امری که اگرچه کانت آن را نمی پذیرد، اما در تبیین آن موفق ظاهر نمی شود؛ از سوی دیگر اگر این مقولات، کاملا محض و بری از تجربه و حس باشند، چنان که کانت آن ها را به شهود «متعلق به طور کلی» ارجاع می دهد، آنگاه وی گرفتار امری استعلایی شده است؛ به خصوص، ویژگی هایی که وی برای «متعلق به طور کلی» برمی شمارد، این شائبه را ایجاد می کند که فاهمه، مقولات را با شهود عقلی از «متعلق به طور کلی» یا به عبارت دیگر از «وجود» ادراک می کند.کلمات کلیدی: کانت، فاهمه، مقولات، متعلق به طور کلی، شاکله، استعلایی

کلیدواژه ها:

فاهمه ، مقولات ، متعلق به طور کلی ، شاکله ، استعلایی

نویسندگان

حسین آزادمنجیری

دانش آموخته دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)