همه گیری شناسی اختلالات روان پزشکی در استان مازندران (سال ۱۳۸۰)

سال انتشار: 1382
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 53

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JMUMS-13-41_002

تاریخ نمایه سازی: 3 آبان 1402

چکیده مقاله:

سابقه و هدف: بار اختلالات روان پزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پرسش نامه های غربالگری و مصاحبه های بالینی ساختار یافته، شناسایی شده است. ولی بار اختلالات روان پزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم می باشد. برنامه ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد ۱۸ سال و بالاتر مناطق شهری و روستایی استان مازندران انجام گرفت.مواد و روش ها: نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان مازندران انتخاب گردید و از طریق تکمیل پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) توسط کارشناسان روان شناسی در استان، جمعا ۱۰۲۲ نفر مورد مطالعه قرار گرفتند و براساس معیارهای طبقه بندی DSM-IV، تشخیص گذاری اختلالات صورت گرفت.یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در استان ۵۲/۲۱ درصد می باشد که این شیوع در زنان ۳۰.۱۳ درصد و در مردان ۳۳/۱۲ درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با ۱۰.۱۷ و ۴۸/۵ درصد، شایع ترین اختلالات روان پزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه ۶۷/۱ درصد، اختلالات عصبی- شناختی ۷۳/۲ درصد و اختلالات تجزیه ای ۴۷/۱ درصد بوده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با ۶۰/۴ درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با ۷۴/۲ درصد شیوع بیش تری داشته اند. شیوع اختلالات روان پزشکی در استان در افراد گروه سنی ۶۶ سال و بیش تر با ۸۴/۲۱ درصد، افراد همسر فوت شده با ۹۲/۲۶ درصد، افراد ساکن در مرکز استان با ۸۲/۱۸ درصد، افراد بی سواد با ۰۴/۲۳ درصد و افراد خانه دار با ۵۶/۲۲ درصد بیش از گروه های دیگر بوده است.استنتاج: در این مطالعه ۵۸/۱۴ درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روان پزشکی بوده اند و شیوع اختلالات در حدود مطالعات قبلی موجود در داخل و خارج از کشور می باشد. آگاهی از نتایج این تحقیق مسوولیت سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی استان مازندران و کشور در رابطه با تدوین برنامه های عملی و اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن می سازد.