دیرینه شناسی بی حجابی در ایران

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 42

فایل این مقاله در 34 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JWDP-12-2_001

تاریخ نمایه سازی: 3 آبان 1402

چکیده مقاله:

این مقاله به بررسی شرایط امکانی پیدایی بیحجابی در ایران اختصاص دارد و درصدد است نشان دهد که در برآیند چه نیروها و مناسباتی، نخستین اقدام به بیحجابی در ایران ممکن شده است. برای رسیدن به این هدف، از جهتگیری فوکویی متکی بر روش دیرینهشناسی استفاده شده است. مقاله نشان میدهد که «بیحجابی» حکمی از احکام تجدد است که باید در مناقشه «تجدد بومی» و «تجدد غربی» در ایران فهمیده شود. از این رو، برخلاف تصور رایج، حضور بدون حجاب قرهالعین بابی در اجتماع بدشت در ۱۲۳۱ ش.، در حالیکه «تجدد بومی» و نظامات آن در مرحله مهمی از اقتدار خود است، نمیتواند نقطه صفر بیحجابی در ایران باشد. بهعلاوه، شیوه استدلال و اسلوب بیانی قرهالعین نیز به تمامی در متن سنت است. مقاله نشان میدهد که بیحجابی فقط در مرحله پیشرفتهای از «تجدد غربی»، و با پیدایی نظامات و نیروهای آن، در ایران میتوانسته ممکن شود و از حیث تاریخی، این امر در ۱۳۰۶ ش. و با حضور بدون حجاب صدیقه دولتآبادی در خیابانها محقق شد. اقدام دولتآبادی در برآیند مجموعهای از روابط و مناسبات داخلی و بینالمللی مورد حمایت «دولت جدید» رضاخان قرار گرفت: تاثیر الگوهای نوسازی در ترکیه و افغانستان، و میل به شناسایی بینالمللی در پایان جنگ جهانی اول، و نیز راهبرد ملتگرایانه تربیت زنان از این جملهاند. خود دولتآبادی نیز، هرچند بدوا تحت تاثیر مناسبات جدیدی قرار داشت، که از زمان سپهسالار و خصوصا از انقلاب مشروطه ذیل «گفتمان عقبماندگی» در حیطه آموزش جدید پدید آمده بود، بعدها خود به مبلغ گفتار جدیدی برای ترویج بیحجابی و تعریف حقوق زنان بدل شد که تحت تاثیر روندهای فمنیستی بین دو جنگ جهانی، از استدلالهای رایج مبتنی بر نوگرایی دینی به نوعی «فمنیسم مادرانه» تمایل پیدا کرد.

نویسندگان

قاسم زائری

استادیار جامعه شناسی دانشگاه تهران