ارائه یک رویکردی نوین در نقش تعدیل کننده قرارداد روانشناختی بر مدیریت هویت برند بر رفتار و نگرش کارکنان رسمی و قراردادی شرکت نفت و گاز پارس جنوبی

سازمان با تلقین باورهای درست برای کارکنان خود می تواند تعهد آن ها را تا میزان بسیار زیادی ارتقاء دهد. هنگامیکه بر اساس قرار داد روانشناختی بتوان الگوها و طرح واره های ذهنی را برای افراد شکل داد براساس آن نیز می توانانتظارات افراد و حدود تعاملات آن ها را نیز تعریف و تحدید نمود تا سطح معقولی از آن برای تعهد ایجاد گردد. بایدتوجه کرد که قراردادهای روانشناختی از آنجا که یک مدل ذهنی هستند، نمی توانند به خودی خود ارزش آفرین باشند.طرحواره های ذهنی سبب اقداماتی در افراد میشود که آنها منجر به رفتارهای ارزش آفرین برای سازمان می گردد. اینرفتارهای ارزش آفرین در بهترین حالت خود برای سازمان از طریق متعهد کردن آن ها حاصل می شود که در شرکتنفت و گاز پارس جنوبی زمینه آن مشاهده گردید.نتایج این یافته ها با نتایج یافته های احمدی و همکاران (۱۳۹۳)،تهرانی و قلی پور(۱۳۹۴) و باشکوه و شکسته بند همخوانی دارد. نتایج نشان داد که قرار داد روانشناختی نقش تعدیلکنندگی در رابطه با مدیریت هویت برند و رفتار و نگرش کارکنان ایفاء نمی کند. این یافته شاید نشان از یک خلاء مهمدر سازمان دارد. بطوری که نتایج در فرضیه های قبلی نشان داد قرار داد روانشناختی قابلیت لازم برای دستیابی بهتعهد، رضایت و برند سازی را دارد. به همین دلیل پیش بینی می شود که بتواند نقش تعدیل کنندگی خود را نیز بینمدیریت هویت برند و نگرش کارکنان ایفا کند. با این حال این یافته فرضیه مورد نظر را رد کرد و نشان داد که در اینخصوص باید تحقیقات عمیق تری در شرکت گاز پارس جنوبی انجام شود.