مقدمه: مهارت، دانش و بهره وری انسان ها از جمله عوامل مهمی هستند که در موفقیت سازمان ها و مراکز بهداشت و درمان نقش اساسی دارند و
مدیریت کیفیت فراگیر نیز به عنوان نوعی سیستم مدیریتی توجه ویژه ای به آن دارد. از طرفی دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمان ها ضروری است و برای اجرای
مدیریت دانش به یک بازه ی زمانی به نسبت طولانی، فراهم سازی بسترهای فکری و فرهنگی، مهارتی و آموزشی، کانون های دانشی و تکنولوژیکی نیاز است. مقاله ی حاضر درصدد تعیین رابطه ی
مدیریت کیفیت فراگیر و
مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی
دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بود. روش بررسی: پژوهش توصیفی، همبستگی حاضر بر روی کل اعضای هیات علمی
دانشگاه های اصفهان (۴۹۱ نفر) و علوم پزشکی اصفهان (۵۹۴ نفر) در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ انجام شد. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای- تصادفی متناسب با حجم (۳۰۰ نفر) بود. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ی استاندارد
مدیریت کیفیت فراگیر بر اساس مدل Baldrige و پرسش نامه ی استاندارد مولفه های
مدیریت دانش بر اساس مدل Pastor بودند که روایی آن ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن ها با استفاده از محاسبه ی ضریب Cronbach¢s alpha (۸۷/۰ = ۱r) و (۹۱/۰ = ۲r) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار ۱۸SPSS و آزمون t، ANOVA و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. یافته ها: در
دانشگاه اصفهان به جز رهبری، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت منابع انسانی و در
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به جز تمرکز بر مشتری، تحلیل اطلاعات، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت فرایند، میانگین کلیه ی معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین در
دانشگاه اصفهان میانگین همه ی مولفه های
مدیریت دانش به جز پالایش دانش و در
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلیه ی مولفه ها بیشتر از سطح متوسط بود. ضریب همبستگی بین نمرات معیارهای
مدیریت کیفیت فراگیر و مولفه های
مدیریت دانش در سطح ۰۵/۰ ≥ P در دو
دانشگاه معنی دار بوده و نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که رابطه ی بین معیارهای
مدیریت کیفیت فراگیر با
مدیریت دانش معنی دار بود. نتیجه گیری: معیارهای
مدیریت کیفیت فراگیر می تواند در راستای عملکرد صحیح سازمان موثر باشد و همچنین تاثیر آن بر
مدیریت دانش نیز موجب افزایش کارایی سازمان می گردد.