دفاع اجتماعی یا نظری کوتاه درباره حقوق کیفری

سال انتشار: 1370
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 27

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LAWRS-1-9_004

تاریخ نمایه سازی: 10 آبان 1402

چکیده مقاله:

مفهوم دفاع اجتماعی مانند بسیاری از مفاهیم اجتماعی و فلسفی و حقوقی تعارفی مختلف و حتی متضاد دارد. پیش از آنکه فرضیه بازتاب شرطی از عرصه کالبد شناسی به عرصه حقوق و تعلیم و تربیت راه یابد، حقوق کیفری هدفی جز آن نداشت که از وقوع جرم ممانعت کند و مجرم را به کیفر مقرر در قانون برساند. فویرباخ فیلسوف حقوق حقوق کیفری آلمان در قرن نوزدهم نخستین بار فرضیه الزام روانی را به میان آورد. مطابق این فرضیه، کیفر در وهله نخست برای عبرت دیگران به کار می رود به علت وجود مجازات، مجرمان احتمالی از لذت ارتکاب جرم چشم می پوشند و هر اندازه جرم سنگین تر باشد مجازات آن نیز باید شدیدتر باشد. این فرضیه از فرضیه بازتاب شرطی نشانی دارد ولی طرح فرضیه بازتاب شرطی مرهون ابتکار و تحقیقات علمی پاولوف است. این فرضیه که در جهان پزشکی مصادیق فراوان دارد و زایمان بی درد یکی از نتایج آن است، نخستین بار در عرصه پزشکی و روان شناسی به میان آمد. پاولوف در ۱۹۰۳ برای کنگره بین المللی پزشکی مادرید گزارشی نوشت که این گزارش به صورت کتابی درآمد به نام " روان شناسی و بیماری روانی تجربی حیوانات" وی نخستین بار در این کتاب از " بازتاب شرطی" نام می برد و آن دذ مقابل بازتاب فطری یا بلاشرط قرار می دهد و این بازتاب شرطی در طی زمان به بازتای فطری تبدیل می شود. پاولوف با تحقیقات خود درباره ترشح بزاق از طریق محرک روانی، به مفهوم بازتاب شرطی پی برده بود. مطابق این مفهوم مغز فعالتی بازتابی دارد که با ایجاد روابط عصبی تازه ، در جهت منطبق کردن خود با محیط به کار می افتد