بررسی اشتراکات ساختاری داستان ضحاک شاهنامه با حکایت «شیر و خرگوش» کلیله ودمنه و داستان هندی «بهیم سین و باکه» مهابهاراتا
محل انتشار: جستارنامه ادبیات تطبیقی، دوره: 5، شماره: 15
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 101
فایل این مقاله در 27 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JOSTR-5-15_001
تاریخ نمایه سازی: 15 آبان 1402
چکیده مقاله:
حضور حیوانات در زندگی انسان باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشههای انسان قرار گیرد. کلیله ودمنه یکی از آثاری است که حیوانات در آن ایفای نقش کرده اند. با توجه به فرهنگ غنی و سابقه تمدن کهن، ایران و هند، اسطوره های یکسان با بن مایه اصلی مشترک در این دو فرهنگ دیده میشود. اسطوره ها نه تنها ازلحاظ محتوا، ازلحاظ ساختار نیز با یکدیگر شباهت بسیار دارند. در این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای، ریشه ها و نمادهای مشترک در داستان ضحاک با حکایت «شیر و خرگوش» کلیله ودمنه و «بهیم سین و باکه» مهابهاراتا ازنظر اسطوره شناسی مقایسه و موارد مشترک مورد تحلیل و رمزگشایی قرارگرفته است. در این مقاله، ریشه های حکایت «شیر و خرگوش» با حکایت بهیما و باکه (مهابهاراته) و فریدون و ضحاک (شاهنامه) در اساطیر هندی و ایرانی جستجو و مورد تحلیل و رمزگشایی قرارگرفته است. وجه تشابه آن ها در این است که یک ظالم قدرتمند (پادشاه یا دیو)، برای سیر کردن خود هرروز عدهای از ساکنان (شهر/ جنگل) را میکشد؛ ساکنان شهر/ جنگل، هرروز یک یا دو نفر را برای او میفرستند تا به دیگران آسیب نرساند و سرانجام یکی از طعمههای ظالم موجب مرگ و نابودی او میشود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
طیبه رحمانی
دانشجوی دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
سهیلا موسوی سیرجانی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
عبدالحسین فرزاد
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، تهران، ایران