بررسی اختلالات یادگیری در دانش آموزان ابتدایی و ارائه راهکارهایی جهت رفع این معضل

آموزش و پرورش، مسوولیت های بزرگی برای تحقق اهداف فردی و اجتماعی برعهده گرفته است و به عنوان بهترین فرصت برایشکوفاسازی استعدادهای انسانی مطرح و موردنظر متخصصین و دستاندرکاران تعلیم و تربیت بوده است (شاهدوستی، ۱۳۹۰).معلمان، مشاوران و مدیران مدارس، منبع اطلاعاتی مناسبی برای شناخت مشکلات اصلی دانشآموزان هستند . آنها به دلیل ارتباطمداوم و برخورداری از اطلاعات و شناخت در رابطه با مشکلات دانش آموزان، مهمترین و برجسته ترین نقش را در تشخیص مشکلاترفتاری و روحی دانش آموزان دارند. این پژوهش با هدف کاهش اختلال یادگیری از دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شده است. ایندانش آموزان از لحاظ قد و وزن در دسته دانش آموزان عادی و معمول هستند. با همکاری و مساعدت خانواده دانش آموزان مربوطهو مشاوره با همکاران باتجربه و با سابقه و مدیریت مدرسه توانستیم تا دانش آموزان را به یادگیری علاقمند نموده و بخشی از اختلالاتیادگیری جامعه هدف را برطرف نماییم. این مهم میسر نبود جز به کوشش و تلاش و کسب شناخت و آگاهی برای دست یابی بهنتیجه مطلوب و ایجاد تغییر در رفتارهای دانش آموزانم. از طریق مطالعه و آگاهی بر مشکلات انواع اختلالات یادگیری و نحوه برخوردبا این کودکان توانستم که دانش آموزانم را به سطح قابل قبولی از یادگیری برسانم. این پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی و با ابزارکتابخانه ای و منابع و تحقیقات موجود، انجام شده است.