روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند در عصر پسافروکاست گرایی: گسست ناپذیری ذهن – بدن- جهان
محل انتشار: مجله فلسفه تربیت، دوره: 6، شماره: 6
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 29
فایل این مقاله در 34 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PESI-6-6_002
تاریخ نمایه سازی: 29 آذر 1402
چکیده مقاله:
هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاست گرا نسبت به پدیده هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهم ترین این جریان ها، دوگانه انگاری و نظریه فیزیکالیسم حذف گرا هستند. دوگانه انگاری با طرح گسست ذهن و بدن، به بحث های چالش برانگیز شکاف تبیینی در دوره های بعد انجامیده است و نظریه حذف گرا، با حذف هوشیاری، حالات ذهنی و آگاهی را به فرآیندهای عصبی، منحصر کرده است. در برابر این دیدگاه ها، در رویکرد عصب پدیدارشناسی تصریح شده است که هوشیاری بدنمند با به رسمیت شناختن تجربه های اول شخص و جنبه های عاطفی-احساسی یادگیرندگان، برتر انگاری ذهن را اصلاح می کند، و با عبور از ساختارهای سنتی و جزمی، اشکال حذف هوشیاری و فروکاهش آن به مغز، از پیش تعیین شدگی اخلاق و تغییرات اجتماعی موجود در سیستم عصبی از ابتدای تولد را آشکار می نماید. آنگاه با نظر به سه چرخه؛ تنظیم ارگانیسمی کل بدن یا سیستم عصبی خودگردان، پیوند حسی-حرکتی بین ارگانیسم و محیط و چرخه تعامل بین الاذهانی، استلزام های هوشیاری بدنمند برای پداگوژی را به مثابه بدیل مطرح می کند. بنابراین، جریان پداگوژیکی، غیرخطی، نوخاسته و آشوب گونه است که در آن، مونولوگ (تجربه ها و برداشت های اول شخص و گفت وگوهای درونی فرد با خود) در فرآیندی پویا و یکپارچه به دیالوگ تبدیل می شود. در چنین شرایطی، نه تنها ارتباط پداگوژیک از قاعده ای ایستا، خطی و از پیش تعیین شده پیروی نمی کند بلکه از هر آنچه بر پیروی کورکورانه و تقلید پافشاری نماید، روی برمی تابد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
طاهره جاویدی کلاته جعفرآباد
دانشگاه فردوسی مشهد