بررسی و مطالعه ای بر عملکرد کارکنان تحت رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی

کارآفرینی و ایجاد کسب وکارهای کوچک و متوسط به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی، نقش اساسی در فرایند توسعه جوامع دارند. از آنجا که نمی توان اثر کسب وکارهای کوچک و متوسط را در رشد اقتصادی کشور ها نادیده گرفت، برای پیشرو بودن در این امر، کشورها اقدام به سیاست گذاری و برنامه ریزی های بلند مدت کرده و مشوق ها و شرایطی را به وجود می آورند تا از پتانسیل سازنده ی کسب وکارهای کوچک و متوسط برای رسیدن به رشدی پایدار استفاده نمایند. بررسی ها نشان داده است که کسب وکارهای کوچک و متوسط از طریق چهار کانال کارآفرینی، نوآوری و تغییر فناوری، پویایی صنعت و در نهایت ایجاد فرصت های شغلی و افزایش درآمد بر اقتصاد جهانی تاثیرگذارند. تولیدکنندگان صنعتی، با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع با ارزش، تمهیداتی اندیشیده اند که نتیجه آن تغییر در ساختار صنعتی خواهد بود. یکی از مشخصات بارز و اصلی این تغییر ساختار، رشد و ترویج بیش از پیش کسب وکارهای کوچک و متوسط است. ایجاد و حمایت از این حوزه یکی از اولویت های اساسی در برنامه های توسعه اقتصادی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه می باشد. بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال، و فراهم کردن بستر مناسب برای نوآوری و افزایش صادرات نقش مهمی دارند. این قبیل از کسب وکارها از انعطاف پذیری بیشتری برخوردارند و کارآفرینی و خلاقیت بیشتری در آنها صورت می پذیرد. به عبارت دیگر کسب وکارهای کوچک و متوسط راحت تر می توانند خود را با تغییرات پرشتاب محیطی منطبق کرده و نسبت به عوامل اقتصادی و سیاسی سریعتر واکنش نشان دهند و ریسک کمتری را نسبت به شرکت های بزرگ متحمل می شوند. از لحاظ جهانی، کسب و کارهای کوچک و متوسط (SME) به پایداری شان اتکا می کنند و بر اساس آن رقابت می کنند تا به حیات خود ادامه دهند و رشد کنند. SME ها صرفا به توانایی های درونی خود متکی هستند و این توانایی ها عمدتا در کارکنان خلاصه می شوند. حفظ کارکنان و مشارکت آن ها ، نه تنها بهره وری عملکرد کارکنان را ارتقا می دهد ، بلکه عملکرد سازمانی را هم ارتقا می دهد. تحقیق حاضر با در نظر گرفتن شرایط فعلی و بر اساس نظریه پیوند اجتماعی ادعا می کند که ارتباط بین رهبران و کارکنان منجر به توانمندسازی کارکنان می شود. تحقیق فعلی به بررسی این موضوع پرداخته است که اگر رهبری نقش خود را به نحو موثری ایفا کند و کار داوطلبانه بین کارکنان را افزایش دهد ، اثربخشی بالقوه SME ها افزایش می یابد. این مقاله با اتکا به نمونه ای از ۴۰۵ کارمند SME های آلمان ، اثرات وارد بر رفتار شهروندی سازمانی و رهبری تحول آفرین ، ناشی از مشارکت در کار داوطلبانه ای که نهایتا موجب ارتقای عملکرد کسب و کار می شود را ارزیابی می کند. SME ها می توانند به کمک چنین تحولاتی از لحاظ ملی و بین المللی رشد کنند. همچنین تحقیق فعلی با بررسی اثر میانجی رفتار شهروندی سازمانی ، تحقیقات قبلی را گسترش می دهد. ما جهت گیری های جدیدی را در اختیار محققان قرار می دهیم تا رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی را مطالعه کنند.