مدیریت بحران نوجوانی بر اساس تئوری انتخاب در مدرسه

به دلیل تغییرات سریع دوران نوجوانی از آن به عنوان یک بحران یاد می کنیم. رویارویی با این تغییرات در بستر تئوری انتخاب به روشنی امکان پذیر است. بر مبنای تئوری انتخاب هر کاری که از هریک از ما در هر لحظه سر می زند یک رفتار است و هر رفتار هدفی دارد و هر هدف خواسته ای را تامین می کند و هر خواسته حداقل یکی از پنج نیاز اساسی ما را ارضا می کند. ویلیام گلاسر معتقد است که هر انسان با پنج نیاز اساسی متولد می شود که شدت و ضعف آن در افراد متفاوت است. ۱- نیاز به بقا ۲- نیاز به عشق و تعلق خاطر ۳- نیاز به آزادی ۴- نیاز به قدرت ۵- نیاز به تفریح. با ارضاء یک نیاز احساس خوب و با ارضا نشدن نیازمان، احساس بد را تجربه می کنیم. تئوری انتخاب که توسط گلاسر در سال ۱۹۴۵ مطرح گردید، به ما می گوید که دست از کنترل بیرونی برداریم، زیرا مادامی که از کنترل بیرونی استفاده می کنیم، نتایج پایدار بدست نخواهد آمد. گلاسر در مقابل کنترل بیرونی کنترل درونی را مطرح می کند، استفاده از ۷ رفتار پیوند دهنده ی ۱- حمایت ۲- تشویق ۳- گوش سپردن ۴- پذیرش او همانگونه که هست ۵- اعتماد ۶- احترام ۷- مذاکره می تواند به ایجاد رابطه ای صمیمی میان معلم و دانش آموز بیانجامد که نهایتا موجب کاهش ناکامی در معلم و دانش آموز می شود.