تاثیر روانی و حقوقی وقوع جرم بر بزه دیده (با تاکید براطفال و زنان بزه دیده)

از دیرباز با بررسی پدیده ای به اسم جرم ، اندیشمندان و حقوق دانان بسیاری سعی در شناخت و دسته بندی ارکان آن داشتهاند . با بر نظری ارکان جرم شناسی عبارتند از : بزه ، بزهکار ، بزهکاری و بزه دیده . در این مقاله رکن آخر مورد توجه قرار گرفتهو میخواهیم بدانیم اثراتی که بزه دیده از وقوع جرم متحمل می شود به چه میزان است؟ در تاثیر مادی جرم بر بزه دیده کهبعضا نیز مبنای اصلی صدور حکم هستند، شکی نیست ؛ این تاثیر مادی که نشات گرفته از رفتار مجرمانه در عالم واقع و خارجاست می تواند به صور مختلف ظهور و بروز داشته باشند از جمله آثار کبودی و زخم و خونریزی در جرایم ضرب و جرح ؛ واردساختن عیب یا نقص در جرم تخریب و ..... اما اثرات روانی آن که بی تردید از اهمیت بیشتری برخوردارند، کمتر مورد توجه قرارگرفته اند . امروزه در بزه دیده شناسی بالاخص بزه دیده شناسی بالینی سعی بر آن است که در ضمن شناخت بزه دیده ، نقش،اثرات تحمیل شده و نحوه بازپروری و کمک به او ؛ عمق و میزان تاثیر روانی وقوع جرایم بر اشخاص مخصوصا اطفال و زنانکه به طور مستقیم مورد جرایم جنسی از جمله زنای به عنف و آزار و اذیت جنسی و همچنین خشونت خانگی از جمله ضرب وجرح و صدمات جسمی و صدمات روانی مانند افسردگی در قبال بی توجهی یا عهدشکنی مردان که منجر به وقوع افسردگی میشود ، هستند ؛ مورد بررسی قرار گرفته و راهکار هایی مبنی بر کنترل و مهار این اثرات پیشنهاد شود .