عوامل اجتماعی موثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنوی

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 50

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_AKHS-12-4_007

تاریخ نمایه سازی: 20 دی 1402

چکیده مقاله:

از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیت هایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمی گزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشه ها، دیدگاه ها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار می دهد. مولانا هوشمندانه خصلت های روانی طبقاتی شخصیت های جهان قصه هایش را لحاظ می کند و شخصیت های داستانی نیز متناسب با آن خصلت ها و ویژگی ها نقش خود را ایفا می نمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی موثر در تحول و شخصیت پردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموما برگرفته از زندگی توده مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تامل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تاویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایسته اهل طریقت است.

نویسندگان

صمد عباس زاده گرجان

دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل

محمد فرهمند

دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل

ابراهیم دانش

دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل

فرامرز جلالت

دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل