ارتباط درمانی با افراد مبتلا به ملال جنسیتی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 152

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IPACONGRESS05_026

تاریخ نمایه سازی: 21 دی 1402

چکیده مقاله:

نارضایتی از جنسیتی که فرد با آن متولد شده در DSM-۵ جزو اختلالات روان پزشکی محسوب نمی شود و صرفا یک «تفاوت» محسوب می شود. در عین حال، در مسیری که این افراد باید طی کنند تا از نظر پزشکی و قانونی برای جراحی تغییر جنسیت آماده شوند، مستلزم ویزیت های مکرر توسط پزشکان و افراد شاغل در حیطه سلامت روان است. در این مقاله عوامل متعددی که در رابطه درمانی با این مراجعین تاثیرگذار است، بررسی می شود. در ضمن تجربه درمانگر از رابطه درمانی با افراد مبتلا به ملال جنسیتی حین برگزاری جلسات گروه درمانی، که یکسال به طول انجامید، مطرح خواهد شد.آموزش ناکافی پزشکان: هر چند اکثر پزشکان با اصطلاح نارضایتی جنسیتی آشنایی دارند اما مهارت لازم برای تشخیص و ارائه مسیرهای مناسب درمانی را ندارند، گاهی همچنان مانند توصیه های کتب تخصصی مرتبط با سالهای بسیار دور، تلاش می کنند تا نارضایتی را به رضایت تبدیل کنند. در دوران آموزش پزشکی عمومی و حتی تخصص روان پزشکی، در کوریکولوم آموزشی، آموزش در این حوزه در نظر گرفته نشده است. بجز مراکز محدودی که افراد با ملال جنسیتی از پزشکی قانونی ارجاع می شوند، فرصت برای مصاحبه و ارزیابی این بیماران محدود است. Eden (۲۰۱۲) به نقش وجود متخصص مرتبط با جنسیت (gender specialist) برای ارزیابی و پیشنهاد انواع درمان های هورمونی یا جراحی اشاره کرده است (۱). هدف از روان درمانی افراد با ملال جنسیتی آن است که درک بیشتری از خود و شرایط پیرامون خود داشته باشند و به ثبات و پذیرش جنسیتی که لزوما با جنسیت بیولوژیک آنها هماهنگ نیست، دست یابند.سرگشتگی و گیجی: در این واحد دوتایی درمانگر-فرد با ملال جنسیتی، درمانگر و مراجع هر دو به درجاتی دچار سرگشتگی هستند و این گیجی از همان ابتدای مصاحبه شروع می شود، ظاهر متفاوت با اسم شناسنامه ای بیمار، گیجی در چگونه نامیدن وی. این سرگشتگی گاهی در مصاحبه های تلفنی که فقط صدای مراجع شنیده می شود و سرنخ های مرتبط با ظاهر بیمار از دست می رود، همچنان وجود دارد...تون صدای برخی حتی بدون هورمون درمانی و جراحی کاملا هماهنگ با جنس مخالف است. در مورد سایر اقلیت های جنسیتی این سردرگمی بیشتر است و حتی ممکن است به علت عدم پذیرش قانونی و مذهبی، انتقال متقابل منفی را در درمانگری که درک متعصبانه ای نسبت به جنسیت دارد (binary perception of gender) ایجاد کند.خشم نسبت روان درمانگر: معمولا روان پزشک و روان درمانگران به عنوان فردی که مانعی در یک مسیر است و باید از آن عبور کرد (gatekeeper) دیده می شوند و همین امر باعث انواع انتقال های منفی از سوی بیمار، مانند خشم و خصومت می شود. در این بستر شکل گیری همدلی بین این روان درمانگر و مراجع سخت تر می شود. ماهیت اجباری روان درمانی قبل از جراحی تغییر جنسیت هم بر رابطه درمانگر و مراجع تاثیرگذار است.

نویسندگان

فاطمه شیخ مونسی

دانشیار روان پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران