رشد و رسش شبکه های مغزی در بستر مادرانگی: نگاهی عصب تحولی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 68

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MOTHERCON01_007

تاریخ نمایه سازی: 25 دی 1402

چکیده مقاله:

تا این اواخر اعتقاد بر این بود که پردازش های مغزی برمبنای موضعی شدن صورت می گیرند. اما اطلاعات به دست آمده از تصویربرداری های کارکردی، تداوم یک چنین دیدگاه پیمانه ای را به چالش کشیده و اکنون اعتقاد بر این است که مبنای پردازش های مغزی، شکل گیری شبکه های کارکردی می باشد؛ به نحوی که مغز به عنوان شبکه پیچیده ای از اتصالات در نظر گرفته می شود که در آن هر کدام از ۱۰۰ میلیارد نورون مغزی به صورت سیناپسی یا از طریق اتصالات الکتریکی و تعامل سیتوپلاسمی با بیش از ده هزار نورون دیگر ارتباطات گسترده کارکردی برقرار می کند. این امر منجر به شکل گیری شبکه های متعدد ساختاری و کارکردی مغزی می شوند که هر کدام در تنظیم فعالیت های متعدد شناختی، اجتماعی و هیجانی انسان ها نقش ایفا می کنند.مقایسه شبکه های مغزی بزرگسالان با مغز جنین، نشان می دهد که شبکه های ساختاری مغز در هر دو گروه، همپوشانی بالایی باهمدیگر دارند؛ به نحوی که بیشترین تمرکز این شبکه ها در بخش های میانی قطعه پیشانی، آهیانه ای قدامی و قشر حسی حرکتی قرار دارند. نکته جالب تر این که این شبکه ها از حدود هفته ۱۶ دوره بارداری شکل گرفته اند. اما رشد اتصالات درون این نواحی در هر کدام از شبکه ها ناهمگن می باشد. اتصالات کوتاه برد، که بین نواحی حسی حرکتی اولیه قشر بینایی و قشر قطعه پیشانی درون یک نیمکره شکل می گیرند، سریعتر ایجاد می شوند. اما به مرور با افزایش سن, شبکه ها به مناطق تحتانی قطعه پیشانی و مناطق اینسولا گسترش می پابند. شبکه های کارکردی مغز نوزادان در بدو تولد بیشتر در مناطق حسی حرکتی و قشر دیداری قرار دارند که با افزایش سن یعنی تا پایان دو سالگی. این کانون های فعالیتی و کارکردی به سمت مناطق درگیر در فعالیت های عالی شناختی مانند شکنج فوقانی میانی قطعه پیشانی و شبکه حالت پیش فرض مغزی حرکت می کند. شبکه های کارکردی مغز در بدو تولد رسش کافی نداشته و بیشتر متمرکز بر مناطق دیداری و مناطق حرکتی مکمل می باشند در حالی که شبکه های کارکردی بزرگسالان بیشتر در قشر پیشانی فوقانی و آهیانه های فوقانی، شکنج قدامی، خلفی سینگولیت و مناطق اینسولایی قرار دارند. مفهوم الگوی ارتباطی بین والد - فرزند یکی از موضوعات اساسی در حوزه روانشناسی تحولی است. آینسورث و همکاران (۱۹۷۸) اولین بار اصطلاح حساسیت مادرانه را به عنوان توانایی مادر در پاسخ به کودک برمبنای نیازهای وی مطرح ساختند. اما میزان حساسیت و پاسخ دهی مادر به نیازهای کودک، تفاوت های بین فردی دارد. این رفتار ماد نقش اساسی و مهم در سازماندهی و تنظیم نظام های هیجانی. اجتماعی و شناختی کودک برعهده دارد. برهمین اساس. تحقیقات نشان دادند که الگوهای دلبستگی اجتنابی باعث کاهش در حجم شکنج میانی گیجگاهی و شکنج پاراهیپوکامپی راست. و همچنین دلبستگی اضطرابی نیز باعث کاهش حجم سینگولیت قدامی بطنی راست می گردد. یکی از مولفه های روش های تصویربرداری در بررسی رسش نورونی. فراکشنال آنیسوتروپی (FA) می باشد که شاخصی از میلینه شدن نورونی می باشد. رفتار حمایتی و حساسیت مادرانه بر شاحص FA به واسطه فرایند میلینه شدن نورونی تاثیر می گذارد که پیامدهای مستقیمی بر روند رسش شبکه های مغزی دارد. برهمین اساس، میزان حساسیت مادرانه باعث تاثیرگذاری برفعالیت شبکه های مغزی در حال تکوین نوزاد می گردد. از جمله این که شبکه هیجانی - همدلی نوزاد شامل اینسولای قدامی، قشر سینگولیت قدامی و شکنج تحتانی پیشانی می باشد که به نام شبکه تحریک تنانه نامیده می شود و در پردازش های هیجانی مرتبط با خود نقش ایفا می کند. همچنین کیفیت ارتباط مادر با کودک بر رسش و تکامل شبکه همدلی شناختی شامل فقشر پیش پیشانی جانبی خلفی، اتصال آهیانه گیجگاهی. پل گیجگاهی. شکنج گیجگاهی فوقانی اثر می گذارد.در مقاله حاضر تلاش شده است تا مهم ترین شبکه های مغزی و فرایند رسش آنها براساس تاثیرپذیری از کیفیت الگوی ارتباطی بین مادر- کودک مورد بحث قرار گرفته و کاربردهای بالینی و تربیتی رسش این شبکه ها به تفصیل مورد بحث قرار گیرند.

نویسندگان

غلامرضا چلبیانلو

دانشیار علوم اعصاب، گروه روانشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان