بررسی نقش میانجی بهزیستی روانشناختی در رابطه میان تعارض کار- خانواده و تمایل به ترک شغل در مادران شاغل پس از زایمان

تجربه مادر شدن را می توان یکی از مهمترین مراحل تحولی در زندگی زنان برشمرد که می تواند تاثیرات بسزایی را بر تعادل میان زندگی شخصی و شغلی داشته باشد و گاها ممکن است منجر به بازنگری اولویت های آنان در این زمینه گردد. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه میان تعارض کار - خانواده و تمایل به ترک شغلزنان پس از تولد فرزند با تقش میانجی بهزیستی روانشناختی" بود. این نوع از تعارض, می تواند به عنوان یک عامل چالش برانگیز برای حفظ تعادل میان کار و زندگی شخصی عمل نماید. در این پژوهش, به منظور ارزیابی بهزیستی روانشناختی مادران از نسخه کوتاه (۱۸ سوالی) پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(ریف،۱۹۸۹) و برای ارزیابی جنبه های مختلف تعارض کار - خانواده در مادران از نسخه ۱۸ سوالی پرسشنامه تعارض کار - خانواده کارلسون (۲۰۰۰) استفاده شد. همچنین مقیاس تمایل به ترک شغل کامان و همکاران (۱۹۷۹) به عنوان ابزاری برای سنجش تمایل به ترک شغل آنان پس از تولد فرزند به کار رفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج مطالعه از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید و یافته های حاصله گویای آن بود که مادرانی که با تعارض کار - خانواده بیشتری مواجه بودند. تمایل بالاتری به ترک شغل داشتند. علاوه بر این، بررسی یافته های مرتبط با متغیر میانجی حاکی از آن بود که بهزیستی روانشناختی به عنوان یک میانجی اثرگذار، می تواند در کاهش تاثیر منفی تعارض کار - خانواده بر تمایل به ترک شغل نقش داشته باشد.