تعدیل روابط کار خانواده از منظر کهن الگویی

بهره وری در سازمان وابسته به نیروی کار است که مولفه اصلی مورد توجه در حوزه روانشناسی صنعتی - سازمانی بوده است. بخشی از نیروی کار زنان هستند. بسیاری از زنان علاوه بر نقش شغلی, نقش های دیگری چون نقش مادری، فرزندی، همسری، خواهری، شهروندی و غیره را به عهده دارند. تمامی نقش ها متناسب با جایگاه سنی خود دارای اهمیت هستند که بخشی از این اهمیت به دلایل فرهنگی است. برای مثال انتظار میرود برای یک زن شاغل دارای فرزند (یا یک مادر شاغل) نقش مادری برجسته تر باشد. علاوه بر دلایل فرهنگی، بخشی از این انتظار بدان دلیل است که تحقیقات زیادی به مشکلات فرزندان مادران شاغل اشاره کرده اند. اگرچه این پژوهش ها ارزشمند و قابل تامل هستند بااین وجود پژوهش هایی نیز وجود دارند که به مشکلات فرزندان زنان خانه دار اشاره دارند. بنابراین اشتغال یا عدم اشتغال مادر موضوع اصلی نیست. موضوع مهم رویکرد فرد به زندگی و اشتغال و اجتناب از رشد تک بعدی است. علاوه براین وضعیت اقتصادی و همچنین تحولات اجتماعی قرون اخیر در حوزه زنان خواستار نگاهی یکپارچه نگر به نقش های مختلف یک زن است. زنی که در عین مادر بودن، همسر کارمند، روانشناس و یک فعال اجتماعی نیز باشد. روانشناسی تحلیلی یونگ جزو معدود نظریه هایی است که به بحث تعادل بین اضداد و یکیارچگی اشاره کرده است. بنابراین مشکل گشایی از مسئله چگونگی تعادل کار-خانواده از نگاه این نظریه میتواند ارزشمند باشد. مخصوصا که نگاه روانشناسان یونگ به زنان به زبان کهن الگویی دلالت های جالبی برای تعادل کار-زندگی دارد. کهن الگوها تصاویر نخستین و آغازینی هستند که فارغ از تجربه فردی در خاطره جمعی انسان ها جای دارند و ارتباطی با زمان. مکان و نژاد ندارند. این تصاویر موروئی نیستند بلکه آمادگی کنشی روانی برای بازتولید اندیشه فارغ از مکان و سنت هستند. کهن الگوها محتوای ناخوداگاه جمعی را می سازند. کهن الگوها بعنوان جنبه های اسطوره ای روان انسان، عامل اصلی تفاوت بین زنان هستند. هراء پرسفون هستیا؛ آرتیمیس آتنا و آفرودیت هستند. درون هر زنی ممکن است کهن الگوی خاصی فعالباشد و کهن الگوهای دیگر در حاشیه باشند.