نسبت میان حقیقت و سیاست: خوانشی نئوپراگماتیستی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 38

فایل این مقاله در 32 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_POLITIC-12-23_001

تاریخ نمایه سازی: 26 دی 1402

چکیده مقاله:

حقیقت پراگماتیکی در اندیشه «ریچارد رورتی»، بدیلی است برای جست وجوی حقیقت به اسلوبی که سنت فکری و فلسفی غرب تاکنون بدان پرداخته است. در بررسی مفهوم حقیقت، رویکرد عمل گرایانه رورتی به تقابل با دو روایت مطرح در اندیشه فلسفی غرب برمی خیزد: از یکسو با روایت افلاطونی - دکارتی، که در آن حقیقت به مثابه امری متافیزیکال تعبیر می شود و از سوی دیگر با روایت فراتجدد که معتقد به شالوده شکنی حقیقت است و حکم به نسبی بودن آن می کند. نویسندگان در پاسخ به این پرسش که: نسبت برقرارشده میان حقیقت و سیاست، چه پیامدهایی در حوزه اندیشه سیاسی رورتی دارد، به صورت بندی این فرضیه پرداخته اند که «نسبت برقرارشده میان حقیقت و سیاست در اندیشه رورتی، منجر به ابداع سیاست متکی به امید اجتماعی بر مبنای تز اولویت دمکراسی بر فلسفه شده است». بر این اساس تلاش شده است با واکاوی الگوی حقیقت پراگماتیکی ای که رورتی پیش می نهد، نشان داده شود که این الگو، ادامه همان مفهوم حقیقت در سنت پراگماتیستی «ویلیام جیمز» و «جان دیویی» در قالب چرخش زبانی است. همچنین شاخصه آن تاکید بر همبستگی است در مقابل آنچه رورتی خواست عینیت می نامد. این روایت در عین حال که قادر است بدون داشتن هرگونه ادعای عینیت از درافتادن در دام نسبی گرایی بپرهیزد، مفهومی را مدنظر دارد که به شیوه ای عملی در راه برآورده ساختن مقاصد و حل معضلات سیاسی، مفید فایده واقع شود.

کلیدواژه ها:

حقیقت متافیزیکال شالوده شکنی حقیقت رورتی حقیقت پراگماتیکی و امید اجتماعی

نویسندگان

مسعود اخوان کاظمی

دانشگاه رازی

محمد کریم محمدی

دانشگاه رازی