بررسی میزان اثرگذاری برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در شیوه های تدریس معلمان ابتدایی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 52

فایل این مقاله در 32 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

RAVAN05_2741

تاریخ نمایه سازی: 10 بهمن 1402

چکیده مقاله:

پژوهش حاضر به بررسی میزان اثرگذاری برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در شیوه های تدریس معلمان آموزش دیده ابتدایی شهر بجنورد در سال ۱۳۹۹ می پردازد. روش این پژوهش بر اساس طبقه بندی بر مبنای هدف در زمره تحقیقات کاربردی است و از حیث روش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تعدادی از معلمان ابتدائی است که دوره آموزش فلسفه را برای کودکان دیده اند و تعدادی که این دوره را نگذرانده اند که حجم جامعه ۶۰. نفر می باشد. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه سبک تدریس گراشا و ریچمان (۱۹۹۶) می باشد که در خصوص پرسشنامه استاندارد، در پژوهشی گراشا در سال ۲۰۰۲ با توجه به مقادیر آلفای کرونباخ به دست آمده در هر متغیر که بیشتر از ۷/۰ می باشد روایی و پایایی مناسبی دارد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از بسته نرم افزاری spss نسخه ۲۱ استفاده شده است.پس از تکمیل پرسشنامه با استفاده روش های آمار توصیفی و استنباطی، شاخص های آماری همچون فراوانی، درصد معتبر، درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار (در قالب جدول و نمودار) و آزمون های آماری شامل آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس تحلیل گردید. برای نشان دادن تفاوت بین دو گروه که آموزش فلسفه را دیده یا ندیده اند از آزمون T مستقل استفاده شده است، نتایج پژوهش نشان داد؛ آموزش فلسفه در گروهی که این دوره را گذرانده اند موثر است اما گروهی که این دوره را نگذرانده اند نمی توانند در تدریس این امر موفق عمل کنند. می توان دریافت که اختلاف معناداری میان معلمانی که دوره را گذرانده و دوره را نگذارند اند وجود دارد. روش تدریسی در باب فلسفه کودکان (فبک) موفق خواهد بود که دوره فلسفه برای کودکان را گذارنده است.

نویسندگان

سمیرا نیک طینت ایرج

کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران