بررسی تطبیقی اسطوره «خورشید» در سروده های اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج

در این پژوهش تلاش شده است که با تکیهبر نظریات یونگ درزمینه ناخودآگاه جمعی و در چارچوب ادبیات تطبیقی، به مقایسه اسطوره خورشید در سرودههای اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج پرداخته شود تا چگونگی استفاده از این اسطوره، برای بیان مفاهیمی پیچیده، در دو فضای شعری متفاوت مشخص گردد. به همین روی ابتدا به شناخت ریشه ای اسطوره خورشید در اساطیر آریایی پرداختهشده است، سپس جایگاه این اسطوره در نزد ایرانیان با سایر ملل مقایسه گردیده است و درگام بعد مقایسه ای تطبیقی میان اسطوره خورشید در سروده های اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج صورت گرفته است. روش پژوهش در این نوشتار، به صورت توصیفی- تحلیلی، کتابخانه ای بوده است و از منابع مختلف در راستای مقایسه تطبیقی شعر دو شاعر استفاده شده است. مقایسه اسطوره خورشید در سروده های هر دو شاعر معلوم می کند که اشاره به خورشید در شعر هر دو، اشاره ای رمزی است که به شیوه های مختلف در شعر آنها نمود یافته است. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات، یافته های این نوشتار نشان می دهد که: هر دو شاعر نسبت به اسطوره خورشید نگاهی همراه با فخر و شکوهمندی دارند و هر دو این اسطوره را آگاهانه و با بینشی عمیق به کاربرده اند. همچنین نشان می دهد که اخوان ثالث نسبت به اسطوره خورشید معمولا نگاه امیدوارانه ای ندارد و همواره با یاس عمیق فلسفی با آن برخورد می کند؛ این در حالی است که هوشنگ ابتهاج بیشتر نگاهی همراه با امید و روشنی به آن دارد.