اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر بهزیستی ذهنی همدلی شناختی-عاطفی فرزندان طلاق شهر یزد

رشد طلاق در سالهای اخیر به افزایش تعداد فرزندان طلاق انجامیده است. فرزندانی که مسائل و مشکلاتشان از دید بسیاری پنهان مانده است. جدایی والدین بیشک برای اکثر فرزنددان پدیده ای سهگین به شمار می آید.تحقیقات صورت گرفته در این مورد نشان میدهد که این کودکان در طول زندگی خود با آسیبای روانی و اجتماعی فراوانی مواجه اند. لذا پژوهش حاضر باهدف اثربخشیی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر بهزیستی ذهنی و همدلی شناختی-عاطفی فرزندان طلاق شهر یزد انجام شد. طرح کلی این پژوهش تجربی(کمی)، تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه (پیش آزمون، آزمون های ارزشیابی (پس آزمون) بود. جامعه آماری شامل کلیه فرزندان طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره طاقت شهر یزد در سال ۱۳۹۸ بود که جمعیتی حدود ۲۵ نفر را شامل می شدند. آزمودنی ها به روش نمونه گیری هدفمند (قضاوتی و غیر تصادفی) انتخاب شدند. جهت جمع آمری اطلاعات از مقیاس بهزیستی ذهنی کنیز و ماگیارمو ( ۲۰۰۳ ) ۴۵ ماده ای (دارای چهار مولفه: عاطفه مثبت ، عاطفه منفدی ، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی) و پرسشنامه همدلی داویس( ۱۹۸۳ ) ۲۱ گویه ای ، و همچنین پکییج آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر نظریه گراس (۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از شاخص های توصیفی شامل : فراوانی داده ها ، میدانگین و انحراف معیار و جهت تجزیه و تحلیل فرضیه ها ، پس از بررسی پیش فرض های آزمون ، از آزمون های نرمال بودن داده ها، آزمون لوین و همگونی شیب های رگرسیون و شاخص تغییر پایا ( ) RCIاستفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد درصد فراگیری کلی تنظیم هیجان هر پنج آزمودنی در شاخص بهزیستی ذهنی ./۶۵ و در شاخص همدلی ./۷۵ در زیر مقیاس های بهزیستی ذهنی(عاطفه مثبت ./۷۰ در عاطفه منفی ./۶۹ در بهزیستی روانشناختی ./۷۲ در مولفه بهزیستی اجتماعی درصد ۸۳) هست. بر همین اساس آموزش تنظیم هیجان در افزایش همدلی(شناختی-عاطفی) فرزندان طلاق و بهزیستی ذهنی بخصوص مولفه بهزیستی اجتماعی آنان اثربخش بوده است و نتایج کلی به دست آمده حاکی از تاثیر مثبت و معنادار آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر نظریه گراس (انگیزه ها) بر مولفه های بهزیستی ذهنی و همدلی(شناختی-عاطفی) فرزندان طدلاق مرکز مشاوره طلاق شهر یزد است