کاربرد نظریه های آموزشی بزرگسالان در هزاره سوم

نظریه های یادگیری بزرگسالان بر همه جنبه های آموزش از بیانیه ی ماموریت و چشم انداز، نتایج، اجرا تا ارزیابی تاثیرگذار است و به طور قابل توجهی، این موارد توسط ناولز تحت عنوان «آندراگوژی» دسته بندی شده که بیان می کند بزرگسالان چگونه بهتر یاد می گیرند و نگرش آن ها نسبت به یادگیری را روشن می کند.برخی از نظریه ها هم معتقدند که مربیان باید از بهترین شواهد موجود برای هدایت تصمیمات آموزشی خود استفاده کنند و موسسات آموزشی باید ماموریت، چشم انداز، برنامه و برنامه های درسی، راهبردهای یادگیری، ارزیابی فراگیران و ارزیابی برنامه ها را با هدایت نظریه های آموزش بزرگسالان و زمینه اجتماعی- فرهنگی خاص خود، منطقی و تصریح نمایند که این مهم نیازمند تغییر درک مربیان و فراگیران از نقش هایشان در قالب یادگیرنده و یا مربی است. یادگیری خودراهبری و تجربی راهبردهای کلیدی هستند، اما بازخورد برای کمک به یادگیرنده برای استفاده بهینه از زمان تماس خود بسیار مهم است و هدف گذاری دانش پژوه باید همیشه مورد تشویق و حمایت قرار گیرد. با عنایت به اینکه نظریه های یادگیری بزرگسالان که با چندین نظریه تربیتی، اجتماعی، فلسفی و روان شناختی مرتبط هستند، در این مقاله سعی گردید با رویکرد توصیفی-تحلیلی، نظریه های یادگیری بررسی و کاربرد آن ها برای آموزش بزرگسالان در هزاره سوم احصاء گردد.