از ساختار افق هوسرل تا زبان و تجربه شاعرانه

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 35

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LIUM-1-2_004

تاریخ نمایه سازی: 28 اسفند 1402

چکیده مقاله:

نظریه ساختار افق از جمله نظریات بنیادی پدیدارشناسی هوسرل است. هر چند در نگاه اول، افق مفهوم حد و بستگی را در ذهن متبادر می کند، اما در این نظریه، بر عکس، افق همواره دروازه ای به چیزهایی فراتر و افقی به سوی امر نامشهود و لایتناهی است. مفهوم ساختار افق را می توان تعامل بین امر حضوری و امر غیابی، امر تناهی و لایتناهی، امر مشهود و نامشهود و امر آشکار و امر پنهان دانست. همین دوگانگی افق سبب می شود، میشل کولو با بهره از این نظریه پدیدارشناختی راهی به جهان شاعرانه باز کند و ادعا نماید که شعر معاصر فرانسه و به تعبیر ما اساسا نگاه شاعرانه گذر از امر «آشکار این همانیتی» به امر «پنهان و غیریتی» است. این مقاله با تکیه بر نظریه ساختار افق هوسرل و مبتنی بر برخی اندیشه ها و نظریات میشل کولو بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که اساسا بر چه اساس می توان ادعا کرد که اگر تجربه شاعرانه در جستجوی امر غیریتی و دیگر بودگی که نگاه شاعرانه را به سوی خود جلب می کند نباشد، زبان شاعرانه به وجود نمی آید. به بیان ساده تر چگونه با تکیه بر ساختار افق می توان گرایش شاعران و نگاه شاعرانه را به کشف و شهود در امر پنهان، در بطن امر آشکار، و جستجوی دیگر بودگی در امر این همانیتی را توجیه نمود. برای این منظور از اشعار  شاعران معاصر فرانسوی و به ویژه به شکل گسترده تری از تجربه های شاعرانه پروست بهره خواهیم برد.

نویسندگان

مرتضی بابک معین

دانشیار زبان و ادبیات فرانسه، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران