بررسی تعامل بین طراح و کاربر مبتنی بر ادراکات حسی (خانه شریفی ها)

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 25

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICSAU09_285

تاریخ نمایه سازی: 24 فروردین 1403

چکیده مقاله:

از دهه ۱۹۸۰ میزان سلامت و طول عمر معیار ارزیابی و شاخص توسعه یافتگی کشورها شد و سلامت با ابعاد گسترده آن، از جمله توجه به تعامل کاربر با محیط ، مطرح شد. علی رغم این نگرش رو به رشد، هنوز شاهد بی توجهی معماران و برنامه ریزان کالبدی در طراحی و ساخت محیط و بی پاسخ ماندن نیازهای روانی کاربران هستیم . در این مطالعه از روش پژوهش مروری با متدولوژی تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است . بنا بر این پارادایم جدید معماری مبتنی بر عصب روانشناختی در آینده نزدیک منجر به تحولاتی در معماری خواهد شد. پیوند معماری عصب محور با سه حوزه علوم اعصاب شناختی ، رفتاری ، و عاطفی به منظور پاسخ گویی به نیازهای روانشناختی و توسعه سلامت محیطی نقش بزرگی در مفهوم محیط پاسخ گو و معماری انسانمحور و سلامت محور دارد.مخاطب اثر معماری به وسیله قوای حسی خود آن را دریافت و ادراک می کند. داشتن تجربه ای چندحسی که همه راه های ارتباطی انسان با فضا را تحت تاثیر قرار دهد بر غنای فضای خلق شده می افزاید. اما آنچه امروزه در حال فراموشی است تبدیل معماری از فضای انسانی به فضای بینایی ، وچشم نواز است . معماری که برای انسان و آرامش و تامین نیازهای شناختی وادراکی او ساخته می شد در حال تبدیل به معماری پرزرق و برق و مصرف گرایی شده است و این مصرف گرایی هم چون ذات خود عمر کوتاهی برای محصول خود داشته و خیلی سریع محصول کسل کننده و ملال آور می شود. تنها آنچه به چشم زیبا بیاید مورد توجه قرار می گیرد. محصول این فرایند، فضاهای معماری و شهری گشته که خالی از روح خیال است و در نتیجه بستر خاطرات انسانی نگشته است . در نتیجه کاربر با محیط بیگانه شده و به دورن خود فرو رفته است . اثر معماری مدگرا و زودگذر شده و تخریب و دوباره سازی جز لاینفک معماری امروز گشته است . از این رو، در مطالعه موردی خانه شریفی ها اثر علیرضا تغابنی مورد بررسی قرار گرفته است که به عنوان یک اثر مدرن حایز اهمیت شناخته شده. یکی از عوامل فعال هنگام حضور خانه شریفی ها ، وجود بازشوهای متحرک ، نور طبیعی و بهینه است . زمان در فضای معماری به حرکت مشاهده گر و ورود به فضا با حرکت ناظر بستگی دارد و مسیر را قوت می بخشد. بنابراین ، با ترویج حس حرکت ، و توجه به ادراکات حسی پنج گانه در جهت حرکت و کشف فضا است . در این مقاله ، نتیجه گرفته شده که خصوصیات فضایی در جهت ادراک حسی کاربر و در ارتقای حس مکان شکل گرفته و با تقسیم بندی فضاها از طریق نور و سایه ، و داشتن تجربه ی چندحسی فضا توسط کاربر، روح مکان قوت گرفته است .

نویسندگان

الهام ناصری

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، ایران

مرتضی ناظمی فر

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، ایران