جایگاه هنر و معماری برپایه قوه تخیل در دستگاه معرفتی فلاسفه مشاء (فارابی و ابن سینا)

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 11

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICACU03_0697

تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1403

چکیده مقاله:

هنر همواره در زندگی بشر جایگاهی ویژه داشته و آثار آن در زمینه های مختلف بویژه در شاخه های هنری مانند شعر، موسیقی ، نقاشی ، مجسمه سازی و معماری به زندگی روزمره افراد روحی تازه بخشیده و بر روی درک آنها از محیط پیرامون خود تاثیر گذارده است . اما جایگاه معرفتی هنر در روند فکری انسان و نحوه شکل گیری آثار هنری بر پایه تخیل او، پرسشی عمیق است که فلاسفه مختلفی در دستگاه های معرفتی مختلف اعم از شهودی و حسی بدان پاسخ گفته اند. هنر جایگاه ویژه ای نیز در ساختار فکری فلاسفه شرق بخصوص فلاسفه اسلامی دارد که با دیدگاه خود سعی در بررسی موشکافانه ویژگیهای معرفتی هنر و نمود هنری آن در زمینه های مختلف دارند. در این میان فلاسفه مشایی با نگاه خاص خود که برگرفته از دستگاه فکری ارسطو می باشد در تلاش برای توضیح روند شکل گیری هنر برپایه نظریه محاکات می باشند. در میان فلاسفه اسلامی مشایی نظریات دو فیلسوف تاثیرگذار این دستگاه فکری فارابی و ابن سینا بخوبی نمایانگر مفهوم شناختی هنر و نحوه شکل گیری آثار آن برپایه حواس و تخیل می باشد. مقاله پیش رو با رویکرد توصیفی - تحلیلی از طریق بررسی متون و مقالات حوزه مطالعات فلسفی ، به شناخت جایگاه معرفتی هنر بر پایه قوه تخیل در دستگاه معرفتی فلاسفه اسلامی مشایی پرداخته و روند شکل گیری آثار هنری بویژه در شاخه معماری را مورد تحلیل قرار می دهد.

نویسندگان

لیلا لاجوردی

دانشجوی دکتری، گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد تهران غرب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ا یران

لیلا زارع

استادیار، مرکز تحقیقات اقتصاد خلاق، دانشکده هنر و معماری، واحد تهران غرب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ا یران