نظریه مولف در سینمای ملودرام شهری اصغر فرهادی با نگاهی به فیلم فروشنده
محل انتشار: سومین کنفرانس بین المللی معماری،عمران،شهرسازی،محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 16
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICACU03_1454
تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1403
چکیده مقاله:
هنرمندان تا زمانی که آثار هنری شان دارای امضا شخصی نباشد هنرمندگان تاثیر گذار و ماندگاری نخواهند بود. هنرمندان زیادی سعی کردند با دنبال کردن فرمولهای موفقیت هنرمندان گذشته خود را مطرح کنند ولی دراین امر شکست خوردند. به طور کلی اینگونه میتوان گفت که هنرمندان بعد از فراگیری تکنیک و تسلط برفرم و محتوا باید سبک کاری منحصر به فردی ارائه دهند تا ماندگار شوند یا بهتر این گونه بیان کنیم که هنرمندی ماندگار میشود که اغاز گر سبک خاصی باشد. سینما هم از این قاعده مستثنا نیست و تمام کارگردان های بزرگ سعی کردند امضا شخصی خود را (چه در فرم چه در محتوا )در آثارشان نشان دهند.این نظریه تا سال ۱۹۵۸ به صورت زبانی و کلامی بین هنرمندان در چرخش بود تا اینکه آندره بازن و تروفو مقاله مشی مولفان را نگارش کردند و به کارگردان جایگاه ویژه تری نسبت به نویسنده ها دادندو پس از آن اندرو ساریس در آمریکا این مقاله را به صورت اکادمیک تری به چاپ رساند و به طبقه بندی انواع کارگردان ها پرداخت . در این مقاله او به این نکته اشاره کرد که داشتن موتیف و لایت موتیف برای یک مولف واجب است و سینماگرانی که این دو المان را نداشته باشند متورانسن هستند . یعنی سینماگرانی که صرافا تکنیک را به خوبی استفاده میکنند. در ایران هم این نظریه طرفداران فراونی دارد. عباس کیارستمی و اصغر فرهادی دوتن از این افراد هستند که به واسطه تکیه بر همین نظریه فیلمهایی موفق در سطح جهانی ساختند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علی امینی
دانشجو کارشناسی ارشد سینما
حسین حیدری
مدرس مطالعات سینمایی