بررسی چالشها وتاثیرتفکرات دنیل لیبسکیند درروند طراحی موزه یهود برلین

روند طراحی و تفکرات یک معمار را میتوان به بهترین شکل ازطریق تلاش درراستای طراحی و انجام اثار معماری آن کشف نمود اما این روند را ازطریقی میتوان مورد بررسی قرارداد که معماران چگونه دراین حیطه عمل نموده اند و یاازطریق انعکاس برکارهای دیگر و روشهایی که این افراد به کارگرفته اند تابااین تلاشها رو برو شوند بنابراین به عنوان بخشی ازاین روند انعکاس برطراحی معماری و به منظور درک شیوه های مختلف پاسخ گویی و تحلیل چگونگی به ثمر رسیدن طرح های معماری این مقاله درتلاش است تاواکنش و پاسه معماری دنیل لیبسکیند را به این مفهوم طی روند طراحی موزه یهود برلین منعکس و ارزیابی نماید اگرچه به منظور انعکاس و تحلیل کاروی بررسی و درک ریشه و اساس کارضروری است دنیل لیبسکیند معماری یهودی االاصل لهستانی را به عنوان یکی ازپیشگامان معماران معاصر درحیطه سبک دیکانستراکشن می شناسند و ازانجایی که دیکانستراکشن رویکردی فلسفی به معماری است و زمانی که یک طراح درلای های مختلف پدیده های گوناگون به دنبال جستجوی یک ایده برای طرح معماری است این رویکرد جنبه های مختلف این پدیده ها را اشکار می سازد بنابراین جهت شناخت تفکرات لیبسکیند درروند طراحی مماری اثرش ابتدا شناخت کافی درباره فلسفه و معماری دیکانستراکشن ضروری است