مقایسه مولفه های شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر افسرده با افرادبهنجار از دیدگاه نوروسایکولوژی

سابقه و هدف: اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی همپوشی قابل توجهی با یکدیگر دارند و می توان آنها را ازدیدگاه نوروسایکولوژی و اثری که بر روی عملکردهای شناختی می گذارند بررسی کرد و به نتایج جالبی دست یافت که هم به شناخت بهتر این اختلالات کمک کرده و هم به ارائه راهکارهای بهتر درمانی برای درمانگران منجر می شود.هدف از پژوهش حاضر مقایسه مولفه های شناختی افراد مبتلا به اختلال های اضطراب و خلقی و بهنجار از دیدگاه نوروسایکولوژیک بود.مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. که با شیوه غربال گری دانشجوی دختر در این پژوهش -شرکت داده شدند. با استفاده پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک ، دانشجویانی که در افسردگی نمره متوسط ) 40 - 11 ( ونمره اضطراب بالاتر از 11 انتخاب و سپس از میان افراد واجد شرایط 16 نفر اضراب فراگیر و 16 نفر اضطراب فراگیر و افسرده انتخاب شدند و 16 نفر از دانشجویان بهنجار نیز در مطالعه شرکت داده شدند.یافته ها: نتایج به دست آمده از طریق آزمون X2 و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین سه گروه از نظر حافظه کوتاه مدت مستقیم و معکوس مشاهده نشده است.استنتاج: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد علاوه بر وجود اطلاعات مبنی بر کاهش حافظه کاری در افراد مبتلا به اختلال افسردیگ باز هم توانایی حافظه کاری همچنان پابرجا است و هر چند اضطراب باعث کهش توانایی حافظه کاری می گردداما در ظرفیت آن تاثیر چشمگیری ندارد و قابل حل می باشد