موانع فرهنگی کارآفرینی زنان

در حال حاضر زنان در کشور ما نه تنها دیگر خانه نشین نیستند بلکه متقاضیان مهارت دیده و دارای تحصیلات عالیه که بیش از 60 درصد از ظرفیت دانشگاه ها را به خود اختصاص داده اند. لذا زنان کشور ما نیاز به الگوهایی دارند که آنان را در یافتن مسیر مناسب زندگی کاری یاری دهد. برای ارائه چنین الگویی توجه به عوامل فرهنگی جامعه با در نظر گرفتن جایگاه اصلی زنان در جامعه ضروری به نظر می رسد. این پژوهش در راستای تحقق بخشیدن به اهداف فوق به بررسی عوامل محیطی، فرهنگی ، عوامل شبکه ای ، فاصله قدرت ،اجتناب ازابهام ، مرد سالاری و گرایش به زمان و تاثیر آن بر کارآفرینی زنان در شهر تهران پرداخته است. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی(پیمایشی) به بررسی عوامل فوق از دیدگاه زنان کارآفرین در منطقه یک شهرداری تهران پرداخته است. در فرضیه نخست تاثیر عوامل فردی، در فرضیه دوم تاثیر عوامل محیطی، در فرضیه سوم تاثیر عوامل فرهنگی و در فرضیه چهارم تاثیر عوامل شبکه ای بر موانع فرهنگی ازمون گردیده است و در فرضیه های بعدی با توجه به ابعاد نظریه گرت هافستد به ترتیب تاثیر فاصله قدرت، اجتناب از ابهام ، مرد سالاری و گرایش به زمان بر موانع کارآفرینی زنان در جامعه مورد مطالعه آزمون شده است. با توجه به داده های پژوهش مشخص گردیده که بین عناصر هشتگانه فوق و موانع کارآفرینی زنان رابطه معنی داری وجود داشته و در ادامه مدل نظری تحقیق با استفاده از رگرسیون و تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفته است. داده های حاصل از این پژوهش نقش عناصر فردی، محیطی ، فرهنگی و شبکه ای را از یک سو و ویژگی های فرهنگی خاص آن نظیر فاصله قدرت، اجتناب از ابهام مرد سالاری و گرایش به زمان را از طرف دیگر بر شکل گیری کارآفرینی زنان موثر می داند.