ساخت و ویژگی های روان سنجی ساختار عاملی و پایایی مقیاس علاقه اجتماعی برای کودکان ایرانی 4 تا 12 سال

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 528

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JEM-5-19_006

تاریخ نمایه سازی: 15 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی )ساختار عاملی و پایایی( مقیاس علاقه اجتماعی برای کودکان ایرانی بر اساس مفهوم سبک زندگی در نظریه آدلر بود. نمونه آماری پژوهش حاضر را 290 نفر ازکودکان 4 تا 12 سال تشکیل دادند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای به صورت تصادفی ازشهرهای ایران انتخاب شدند. ابزار این پژوهش مقیاس علاقه اجتماعی بود که توسط والدین کودکان پاسخ داده شد. برای بررسی ساختار عاملی این مقیاس از تحلیل عاملی تاییدی و برای ارزشیابی کفایت مدل ازشاخص های نسبت خی دو به درجه آزادی، شاخص برازش تطبیقی، شاخص برازش هنجار نشده و شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد استفاده شد. همچنین جهت بررسی پایایی نیز از ضریب آلفایکرونباخ استفاده شد. نتایج شاخصهای برازش نشان داد که مدل پیشنهادی مناسب است و ساختار عاملی مرتبه دوم مقیاس علاقه اجتماعی با چهار عامل مسیولیت پذیری انجام تکالیف، ارتباط و همدلی، جرات اطمینان و برابری در مقابل کهتری برتری برازش قابل قبولی با داده ها دارد. ضریب آلفای کرونباخ برای چهار عامل مسیولیتپذیری انجام تکالیف، ارتباط با مردم و همدلی، جرات و اطمینان، واحساس برابری - در مقابل کهتری برتری و نیز کل آزمون به ترتیب - 89 / 0 ، 85 / 0 ، 72 / 0 ، 83 / 0 و 92 / 0 بدست آمده است که نشان داد این پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که دختران نمرات بالاتری در میزان مسیولیتپذیری انجام تکالیف، برابری در مقابل کهتری برتری و همچنین نمره کل پرسشنامه علاقه اجتماعی داشتند. پژوهش حاضر، ساختار عاملی مرتبه دوم مقیاس علاقه اجتماعی را باچهار عامل مسیولیت پذیری انجام تکالیف، ارتباط با مردم همدلی، جرات و اطمینان، و احساس برابری درمقابل احساس کهتری برتری تایید کرد. بنابراین این مقیاس برای بررسی علاقه اجتماعی کودکان مناسب است

کلیدواژه ها:

نویسندگان

حمید علیزاده

استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی،

کوروش اسماعیلی

دانشجوی دکترای تخصصی سنجش و اندازه گیری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی

فریبا سهیلی

کارشناس ارشد مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی