شاخص های روان سنجی مقیاس خودکارآمدی در تنظیم هیجانی

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 402

فایل این مقاله در 29 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JEM-6-22_004

تاریخ نمایه سازی: 15 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

هیجانها از قدیمترین زمان با انسان همراه بوده اند و در زندگی نوع بشر ایفای نقش کرده اند؛ گستره، ناپایداری و شدت هیجانها در کنار ابعاد سازگارانه هیجان، باعث شکل گیری مفهومی با عنوان تنظیم هیجانی شده است. درعین حال، باور و شناخت هر فرد نسبت به تواناییهای خود، در هرلحظه زندگی او را زیر تاثیر میگیرد؛ چنین دیدگاهی به شکلگیری مفهوم خودکارآمدی منجر شده است که میتواند در ابعاد و دامنههای گوناگون (اجتماعی، فردی، تحصیلی و...) بررسی شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی مشخصات روانسنجی مقیاس خودکارآمدی در تنظیم هیجانی (بندورا و همکاران) بود. مشارکتکنندگان، 291 دانشآموز دوره دبیرستان شهر شیراز (160 دختر و 131 پسر) بودند که به شیوه خوشهای طبقهایانتخاب شدند. آنان در کنار مقیاس یادشده، به پرسشنامه های کمرویی (چیک و باس) و عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن) پاسخ دادند. برای بررسی روایی، نخست از روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرمافزار SPSS و سپس بهمنظور بررسی هماهنگی مدل این پژوهش با پژوهشهای پیشین، از تحلیل عاملی تاییدی در محیط AMOS استفاده شد. در مرحله نخست، شاخصهای مرتبط با کفایت نمونه و متغیرها برای تحلیل عاملی بررسی شد که نتایج آن رضایتبخش بود. پس از اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل اصلی خودکارآمدی در تنظیم عواطف منفی و خودکارآمدی در تنظیم عواطف مثبت استخراج شد که درمجموع، 36 درصد واریانس را تبیین میکرد. برای بررسی برازش مدل دوعاملی همراه با اجرای تحلیل عاملی سطح دوم، از نرمافزار AMOS استفاده شد. اجرای تحلیل عاملی تاییدی، مدل دوعاملی پژوهش و زیر مقیاسهای عامل خودکارآمدی در تنظیم عواطف منفی را تایید کرد و شاخصهای برازش مطلوبی را به دست داد. همچنین، بررسی پایایی پرسشنامه ضریب آلفای 70/0 را نشان داد که مطلوب مینماید. در نگاهی کلی، نتایج پژوهش نشان داد که پرسشنامه خودکارآمدی در تنظیم هیجانی برای سنجش این ویژگی در میان دانشآموزان مناسب است و تا حدودی میتواند نیازهای حال حاضر را برآورده کند.

نویسندگان

مسعود حسینچاری

دانشیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز،

آناهیتا مهرپور

دانشجوی کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی خ انواده و کودک ، دانشکده علوم اجتماعی و سلامت، دانشگاه استاوانگر - نروژ

فاطمه کمالی

دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز