ارتباط هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی با راهبردهای مدیریت تعارض در مدیران آموزشی و اجرایی گروه های تربیت بدنی دانشگاه های استان همدان

هدف از تحقیق حاضر توصیف هوش عاطفی و راهبردهای مدیریت تعارض در مدیران آموزشی و اجرایی دانشکده و گروه های تربیت بدنیدانشگاه های استان همدان، تعیین رابطه بین آنها و مقایسه این متغیرها در بین آزمودنی ها است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بیوده و بیه صیورت میدانی انجام شده است. رابطه آماری این پژوهش کلیه مدیران دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی دانشگاه های استان همدان تشکیل می دهد.(122 = N) و نمونه آماری 103 نفر از این رابطه می باشد. اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه های هوش عاطفی شیرینگ، پرسشنامه راهبردهای مدیریت تعارض رابینز و پرسشنامه محقق ساخته مشخصات فردی مدیران گردآوری شد. نتایج پژوهش نشان داد بین هوش عاطفی و انتخاب راهبرد کنترل همبستگی معنی دار منفی وجود دارد (P<0.0001, r = -0.4439). بین هوش عاطفی و انتخاب راهبرد راه حل گرایی همبستگی معنی دار مثبت مشاهده شد (P<0.0001, r=0.4258). بین هوش عاطفی و راهبرد عدم مقابله هیچ گونه همبستگی مشاهده نشد. بین مدیران با مدرک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد با دکترا و مدیران آموزشی با اررایی از نظر میزان هوش عاطفی و انتخاب راهبردهای مدیریت تعارض تفاوت معنی داری مشاهده نشد.