دین ستیزی در قاب حقوق بین الملل

سالهاست قدرتهای مطرح در عرصه سیاستهای سلطه طلبانه و در صدر آنها کشورهایی چون آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، حذف دین و آرمانهای مذهبی و یا به حاشیه راندن آن از زندگی فردی و اجتماعی مردم را رکن اصلیپیشرفت جوامع بشری قلمداد می کنند و در راه تحقق این رکن ادعایی، از هیچ کوششی فروگذار نیستند. مقصد اصلی این رویکرد، هرچند در ظاهر تسریع رشد اقتصادی و اجتماعی بشر امروز در کنار آزادی بی قید وشرط عنوان می شود اما در واقع، دین ستیزی و ایجاد نظامی لاییک و سکولار در جوامع مختلف به منظور تسلط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر آن جوامع، مورد نظر است و جز این نیست. موضوع مورد بحث در این مجال نیز تاثیرات دینستیزی یا تقویت انگاره های دینی در حقوق بین الملل است ولی متاسفانه در جستجوی کتابخانه ای که صورت گرفت، منبع واحد و مجزایی که به این موضوع پرداخته باشد، یافت نگردید. با این وجود و با توجه به هدف نگارنده که از سویی تاکید بر ارزش و اهمیت باورهای مذهبی بعنوان عامل هدایتگر حقوق بین الملل امروز بسمت جایگاه واقعی خود در رفع تنشها و برقراری امنیت واقعی و از سویی دیگر، بیان نمونه هایی از تلاش ابرقدرتها در راستای نفی آرمانهای مذهبی و تحقق سلطه خویش بر جوامع است، مطالبی گردآوری و تنظیم شد که در قالب این مقاله تقدیم می گردد.