بررسی شیوع افسردگی در مادران دارای فرزند فلج مغزی و مقایسه با مادران دارای فرزند سالم

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 442

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ISNRMED03_055

تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1397

چکیده مقاله:

سابقه و هدف: بیماری های جسمی به مرور زمان می تواند بر روح و روان بیمار و اطرافیان او تاثیر بگذارند. فلج مغزی بیماری است که غالبا نیاز به درمان طولانی مدت داشته و والدین به منظور درمان، تربیت و آموزش اینگونه کودکان مشکلات زیادی را متحمل می شوند. از آنجا که مادران دارای فلج مغزی ارتباط نزدیکتری با فرزندان خود دارند ممکن است دچار اختلالات روحی شده که این امر می تواند به نوبه ی خود درمان های اصلی بیمار را تحت الشعاع قرار دهد. هدف از این تحقیق بررسی میزان شیوع افسردگی در مادران دارای فلج مغزی و مقایسه آن با مادران دارای فرزند سالم است. مواد و روشها: این تحقیق بر روی 61 مادر دارای فلج مغزی و 55 مادر دارای فرزند سالم به روش نمونه گیری ساده انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه بیماران مراجعه کننده به درمانگاه های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شیراز و سازمان بهزیستی بود. ارزیابی از طریق دو پرسشنامه بود که در یک پرسشنامه اطلاعات شخصی از قبیل: سن مادر، سن و جنس کودک، تحصیلات مادر، نوع در گیری اعضا و فعالیت روزانه کودک ثبت گردید و پرسشنامه دوم آزمون افسردگی بک بوده است که توسط مادران پاسخ داده می شد. نتایج بدست آمده از طریق آزمون های آماری کروسکال والیس، من ویتنی، تی مستقل و آزمون های ناپارامتریک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: مادران دارای 46-20 سال سن با میانگین 77/5 ± 52/29 سال بوده اند و سن کودکان 10-1 سال با میانگین 78/2 ± 66/3 بوده است. 36 نفر(5/65 %) از مادران دارای فرزند سالم و 22 نفر(1/36 %) از مادران دارای فرزند فلج مغزی وضعیت طبیعی داشته و بقیه افراد، درجات متفاوتی از افسردگی را نشان دادند و میزان افسردگی این دو گروه از نظر آماری اختلاف معنی داری را نشان داد(006/0=P) . بین نوع فلج مغزی، نوع درگیری اعضا، سن و جنس کودک با میزان افسردگی مادر اختلاف معنی داری مشاهده نشد. لاکن تحصیلات و سن مادر با میزان افسردگی ارتباط معنی داری داشت، به نحوی که مادران دارای تحصیلات ابتدایی و با سن 25-20 سال بیشترین میزان افسردگی را داشتند. نتیجه گیری: مادران دارای کودک فلج مغزی دچار افسردگی بوده و حمایت خانوادگی و اجتماعی این افراد می تواند نقش موثری در بهبود حالات روحی و روند درمان کودک داشته باشد. همچنین ارتقاء آگاهی خانواده در زمینه بیماری، درمان عوارض متفاوت آن، فرهنگ سازی جامعه و افزایش امکانات درمانی و آموزشی ضروری به نظر می رسد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

فرزانه مسلمی حقیقی

دکترای فیزیوتراپی و عضو هیات علمی گروه فیزیوتراپی – دانشکده علوم توانبخشی – دانشگاه علوم پزشکی شیراز- ایران

مریم چراغی سی سخت

کارشناس فیزیوتراپی – دانشکده علوم توانبخشی – دانشگاه علوم پزشکی شیراز- ایران