مبنا و ریشه باورهای عامیانه و ریشه های علمی آن

باورها ریشه در واقعیت داشته و حال به صورت یک امری که حتما اتفاق میافتد ولی هیچ گاه آن را جدی نگرفته و در نهایت چون جزء علوم ماوراء طبیعت محسوب میشود و آن هم به دلیل این که ارتباط اتفاقات را نمیبینند و بعضیها که ریشه در علومی چون فیزیک ندارند آن را خرافات میپندارند. همانگونه که این حقیر به اهمیت میدان واقف شده و انسانها یا حیوانات را چون سیالی غرق در سیال بزرگتر میدانم مبنای این باورها همه و همه یک مبنای علمی آن هم از نوع علوم پایه که فیزیک نامیده میشود. تبدیل یک شیربه ماست حتما میگویید شیمیایی است ولی حرکت تبدیل و یا زمان این عمل یک حرکت فیزیکی محسوب میشود. پایه و اساس باورها چون یک حرکت است بدون فیزیک و میدان مفهوم ندارد. حرکت یک ذره در اتم و حرکت ما در سفینه فیزیکی است و حرکت میدانها در سیال بزرگتر زندگی را تشکیل میدهد. نظریه اینشتین حرکت آدمی در سرعت نور موجب کش زمان به دلیل تاثیر سرعت بر موجود و شبیه انرژی بودن موجود را میرساند که زمان در آن تاثیر کمتری دارد. ریشه در میدان آن حجم و یا شکل آیرودینامیکی آن موجود و شیوه حرکت آن در سیال را تغییر میدهد در بحث میدان ها قابل بحث است تا نظریه میدانی پروفسور حسابی و باورهای موجود در جامعه همه و همه در میدان موجودات زنده و ارتباط این میدانهای کوچک با میدانهای بزرگ چون زمین و بالاتر. . .