متدولوژی دگرگونی های اجتماعی (انقلاب و اصلاحات) در پارادایم تفکر قرآنی

انسان از دیرباز که زندگی اجتماعی ان را آناز نموده همواره با تغییر وتحولات سیاسی و اجتماعی در سطوح مختلف آن روبرو بوده است. اغلب تحقیقات وپژوهش های انجام شده در این خصوص نیز در دو حوزه علوم سیاسی و علوم اجتماعی بوده، کما اینکه در دهه های اخیر پژوهش های دینی نیز به این گروه از پژوهش ها افزوده شده است. اما به دلایل پیدا وپنهان، جای پژوهش های بین رشته ای در این مقوله هم چنان خالی است. نوعی از پژوهش های نوپدید که با شرایط خاص خودن بصورت کاملا تخصصی در ابعاد وسیع تری، و معمولا در دو حوزه تخصصی انجام پذیرفته، و با استفاده از گزاره های علمی دو حوزه تخصصی به موضوع پرداخته می شود. پژوهش حاضر کنکاشی بین رشته ای در موضوع تحولات اجتماعی است که با استفاده از گزاره های ماخوذ از آیات قرآنی و علوم اجتماعی در پاسخ به این سوال اساسی انجام پذیرفت که: در تحولات اجتماعی، تفاوت انقلاب و اصلاحات در پارادایم تفکر قرآنی چگونه است در این تحقیق اثبات شد که انقلاب و اصلاحات برخلاف تصور آکادمیک، نه تنها در مقابل یکدیگر نیستند، بلکه به عنوان متدهای متفاوت در ایجاد تحولات اجتماعی در مقابل منکر اجتماعی و فساد اجتماعی قرار دارند. در این پژوهش در راستای تبیین فهم متدولوژیک و تیپولوژیک دو مقوله انقلاب و اصلاحات در پارادایم تفکر قرآنی ، ضمن بررسی های گونه شناسانه و آکادمیک دو مفهوم انقلاب واصلاحات، سعی شد تا با استفاده از آیات قرآنی، بایسته های این مفاهیم نیز در پارادایم تفکر قرانی تبیین گردد.