انفجار درونی معنا در رسانه ها

16 شهریور 1402 - خواندن 4 دقیقه - 231 بازدید


انفجار درونی معنا در رسانه ها:


ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن اطلاعاتی بیش تر و بیش تر و معنایی کم تر و کم تر وجود دارد.

سه فرضیه را در نظر بگیرید:

1. یا اطلاعات معنا تولید می کند (عامل آنتروپی منفی)، اما نمی تواند فقدان ناگهانی دلالت در کلیه حوزه ها را جبران کند. به رغم تلاش برای تزریق مجدد پیام و محتوا، معنا به سرعت از دست می رود و بلعیده می شود، به گونه ای که تزریق مجدد نمی تواند اثر بخش باشد. در این مورد، باید به قابلیت تولید پایه برای جایگزینی رسانه های معیوب توسل جست. این همان ایدئولوژی آزادی بیان و رسانه هایی است که به تعداد زیادی از سلول های مخابراتی و حتی «ضد رسانه ها» (رادیوهای غیر مجاز) تجزیه شده اند.

2. یا این که اطلاعات اصلا با دلالت سر و کاری ندارد. این چیز دیگری است، مدلی عملیاتی از نوع دیگر، خارج از معنا و گردش معنا در معنای دقیق کلمه. این فرضیه متعلق به شانون(Claude Elwood Shannon) است: حوزه ای از اطلاعات که صرفا ابزاری است، رسانه ای فنی که متضمن هیچ گونه غایتمندی معنایی نیست و از این رو، نباید در داوری های ارزشی وارد شود. نوعی رمزگان مانند رمزگان ژنتیک: این همان چیزی است که هست، همان کارکرد خود را دارد، معنا چیز دیگری است که در یک مفهوم در پی واقعیت شکل می گیرد، مانند آرای مونو(Jacques Monod) در اثرش تحت عنوان شانس و ضرورت.

در این مورد، هیچ رابطه معنا داری میان تورم اطلاعات و انقباض معنا وجود ندارد.

3. فرضیه سوم از همه جالب تر است، اما با کلیه اعتقادات عمومی مغایرت دارد. در همه جا، جامعه پذیری با قرار گرفتن در معرض پیام های رسانه ای اندازه گیری می شود. هر کسی که چندان در معرض رسانه ها قرار نگرفته باشد، جامعه پذیر نمی شود یا تقریبا غیر اجتماعی است. در همه جا، گمان می رود اطلاعات گردش معنا را تسریع می کند، نوعی ارزش مازاد معنا همانند ارزش مازاد اقتصادی که از چرخش سریع سرمایه نتیجه می شود. گمان می رود اطلاعات ایجاد اتباط می کند، حتی اگر ضایعات بسیار زیاد باشد، اتفاق نظر عمومی بر این است که مازاد معنا وجود دارد که در همه منافذ امر اجتماعی بازتوزیع می شود _ درست همان گونه که اتفاق نظر بر سر این امر وجود دارد که تولید مادی، به رغم نارسایی ها و عدم عقلانیت آن، به ثروت بیش تر و اهداف اجتماعی مورد نظر منتهی می شود. ما همگی در این اسطوره شریکیم. این آغاز و فرجام مدرنیته ماست که بدون آن اعتبار سازمان اجتماعی ما فرو خواهد پاشید با این حال، واقعیت آن است که این سازمان در حال فروپاشی است، به این دلیل که جایی که ما تصور می کنیم اطلاعات معنا تولید می کند، عکس آن اتفاق می افتد.

 اطلاعات محتوای خود را می بلعد. همچنین، اطلاعات ارتباطات و امر اجتماعی را نیز می بلعد.

در نتیجه، رسانه ها تولید کننده جامعه پذیری نیستنند بلکه دقیقا بر عکس، سبب می شوند امر اجتماعی در میان توده ها از درون منفجر شود. این چیزی جز امتداد ماکروسکوپی انفجار معنا از درون در سطح میکروسکوپی نشانه نیست. این انفجار درونی باید بنا بر این جمله مک لوهان(Marshall McLuhan) تحلیل شود که رسانه پیامی است که پیامد های آن هنوز به انتها نرسیده اند. 

این بدان معناست که کل محتوای معنا در قالب منحصر به فرد و مسلط رسانه جذب می شود. تنها رسانه می تواند یک رویداد را خلق کند _ حال محتوای آن هر چه می خواهد باشد، همنوا یا برانداز.

محمدصالح تردستی، تابستان(16شهریورماه) 1402

رسانهجامعه شناسیمعناایدئولوژیجامعه پذیری