نقش ادبیات برای افراد و جامعه (ادبیات اجتماعی۲)

1 بهمن 1402 - خواندن 3 دقیقه - 182 بازدید

نقش ادبیات برای افراد و جامعه (ادبیات اجتماعی)

Literature and Society

DR. JAYSINH B. ZALA

Assistant Professor,

Bahauddin Arts College, Junagadh

Gujarat (India)

ادبیات دو نقش دارد، نقش فعال، درگیرکننده و نقش منفعل و بازتابی. نقش فعال بیانگر همان عمل خواندن است. این نقش بخش مهمی از رشد یک فرد است. از خواندن، در فرد ایده ها و مفاهیمی درباره دنیایی که در آن زندگی می کند شکل می گیرد. این ایده ها و مفاهیم با هم به نوعی ایدئولوژی می شوند. از این ایدئولوژی، انگیزه، عمل و مشارکت فردی ناشی می شود. برای مثال، تصمیم فرد برای تبدیل شدن به یک کنشگر اجتماعی ممکن است از خواندن کارل مارکس و بحث او در مورد کارگر از خود بیگانه یا گایاتری اسپیواک و تفکرات او در مورد افراد فرودست ناشی شود. تصمیم فرد برای تبدیل شدن به یک مسیحی – چه یک «تازه مسیحی» باشد یا یک اسقفی سنتی – به شدت تحت تاثیر عمل خواندن است.

نقش دوم از این جهت متمایز از نقش اول است که یک چیز مشاهده شده است، نه انجام شده. نقش بازتابی ادبیات این است که تاریخ ایدئولوژی ها، اندیشه ها و عمل را به جامعه «نشان دهد». نشان می دهد که مردم در یک زمان خاص به چه موضوعی فکر می اندیشیدند و چگونه در مورد آن فکر می کردند. به فرد این امکان را می دهد که بفهمد یک جامعه چگونه کار می کند و چرا به این شکل عمل می کند. برای مثال، فردی که ارنست بلوخ را می خواند، به قلب و ذهن مردم آلمان در اوایل قرن نوزدهم و اواخر قرن بیستم نگاه می کند. در آنجا می توان ایده های ایدئولوژی آلمانی و نحوه عملکرد آن را در اروپای مرکزی در دوره زمانی معین فهمید. یا، با بازگشت به سنت یهودی-مسیحی، اصولی که جوامع باستانی و کلاسیک بر اساس آنها بنا شده بودند را می توان از خواندن کتاب مقدس استنباط کرد - سرزنش هوشع نبی از یک بد اخلاقی یک و یا محکومیت پولس از تبعیض بر اساس طبقه.

ادبیات اجتماعیکیت شوپن علی غفاریتصویر و تصور