چرا سخنی از فیروز، فرزند یزدگردسوم در شاهنامه نیست؟

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 209

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JISUK-14-28_003

تاریخ نمایه سازی: 5 دی 1399

چکیده مقاله:

شاهنامۀ فردوسی یکی از سترگ شاهکارهای همیشه ماندنی تاریخ ادبی ایران زمین و گنج پایان ناپذیر زبان فارسی است. این کتاب از برای زبان فارسی از دید زبانی و از دید اسطوره شناسی برای شناخت باورهای کهن سال و نیز شناخت رخدادهای تاریخی بسی ارزشمند است. آشکار است که مهم ترین بخش تاریخی شاهنامه، داستان شاهان ساسانی یا بخش پایانی کتاب است. این بخش و یا بهتر است بگوییم شاهنامه با داستان یزدگردسوم به فرجام می رسد. فیروز، فرزند یزدگرد، با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، به همراهی گروهی از هنرمندان، ارتشتاران و نوازندگان هب چین پناه برد. شاه چین، گاژنگ، او را به عنوان شاه قانونی ایران پذیرفت. فیروز به یاری شاه چین، لشکرکشی های ناموفقی به ایران داشت و به مدت دو سال نیز در زرنگ ( به عنوان پایتخت) به پایداری پرداخت. رخدادهای هم پیوند با فیروز در بندهش و برخی یادگار نوشته های دوران اسلامی پرتو افکن است؛ اما پرسش اینجاست که چرا فردوسی از فیروز، فرزند یزدگرد سخنی نمی گوید. در این نوشتار به طرح پیشنهادی به عنوان مهم ترین دلیل سکونت شاهنامه دربارۀ فیروز یزدگردان پرداخته می شود.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

داریوش اکبرزاده

دانشیار پژوهشگاه میراث فرهنگی