ارتباط بین خوشه های تنظیم هیجانی و اختلالات اضطرابی و افسردگی

مقدمه: راهبردهای تنظیم هیجانی نقش قابل توجهی در آسیب شناسی روانی دارند. بنا به پژوهش استفاده زیاد از راهبردهای تنظیم هیجانی و استفاده زیاد از راهبردهای تنظیم هیجانی غیرانطباقی با آسیب شناسی روانی ارتباط دارند.روش: نوع مطالعه حاضر مقطعی بود. جامعه آماری جمعیت عمومی شهر تهران بود. برای نمونه گیری از شیوه سهمیه ای استفاده شد. تعداد 553 پرسشنامه بر اساس ویژگی های جمعیت شناسی شهر تهران انتخاب شدند. پرسشنامه های مرتبط با راهبردهای تنظیم هیجانی انطباقی و غیرانطباقی و اختلالات افسردگی و اضطرابی در اختیار آزمودنیها قرار داده شد. داده ها پس از جمع آوری داده ها وارد نرم افراز میشود. برای دسته بندی افراد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجانی از تحلیل خوشه ای استفاده شد. برای مقایسه خوشه های5 برآمده از راهبردهای تنظیم هیجانی به لحاظ شدت5 آشفتگی های هیجانی از تحلیل واریانس استفاده شد..یافته ها: بر اساس دندوگرام افراد در سه خوشه جای میگرفتند:غیرانطباقی بالا/ انطباقی نسبتا0 پایین، انطباقی و غیرانطباقی متوسط پایین و غیرانطباقی پایین /انطباقی بالا. اختلاف میانگینها بین خوشه ها در اضطراب منتشر F=68/413)، (P>0/001، اضطراب اجتماعی F=20/347)، (P>0/001، وسواس F=22/739)، (P>0/001 و افسردگی F=17/407)، (P>0/001 معنادار بد. غیرانطباقی بالا/ انطباقی پایین در همه آشفتگیهای هیجانی تفاوت معناداری با دیگر خوشه ها دارد و شدت آشفتگی در این خوشه بیش از سایر خوشه هاست..بحث و نتیجه گیری: بر این اساس دو موضوع فراوانی راهبردهای تنظیم هیجانی و همچنین انطباقی یا غیرانطباقی بودن راهبردهای تنظیم هیجانی تا حد زیادی تعیین کننده شدت آسیب شناسی روانی به حساب میآیند.