ناهمسویی ترکیب جنسی پذیرش دانشجویان در نظام آموزش عالی با کارکردهای مهارتی و شغلی مورد انتظار جامعه از دانشگاه

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 300

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CONFCE01_001

تاریخ نمایه سازی: 25 فروردین 1400

چکیده مقاله:

در طی سالیان اخیر، نتایج بررسی های انجام شده در ارتباط با ترکیب جنسی پذیرش دانشجویان در نظام آموزش عالی، حاکی از پذیرش حداکثری دختران و حداقلی پسران در دانشگاه ها (به ویژه در برخی رشته های تحصیلی) است. به طور مثال آمار پذیرفته شدگان دوره کارشناسی در دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-1397 عبارت بود از: تعداد پذیرش دانشجوی دختر: 186 نفر (91.62 درصد) و دانشجویان پسر: 17 نفر (8.38 درصد)(سایت دانشگاه فردوسی مشهد، معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع، 1397). این پدیده که محصول فقدان مدیریت و مهندسی فرهنگی اجتماعی مطلوب در بدنه دولت ها و تأکید بر تحقق شاخص های توسعه ای نظیر رشد غیرمنطقی و تصنعی آموزش بوده، در ابعاد مختلف می تواند بسترساز تحولات مهمی در جامعه شود (ودادهیر، 1381). ازجمله این تحولات می توان به تغییر جهت گیری پژوهش های علمی در دانشگاه، تغییر در الگوهای حاکم بر نظام اشتغال بازار کار و اشتغال حداکثری زنان در بازار کار نسبت به مردان و تغییر در ساختار نظام خانواده ، نام برد. تحولات مزبور تا حد قبل توجهی با رسالت های تعلیم و تربیتی و کارکردهای مهارتی و شغلی و فرهنگی-اجتماعیِ مورد انتظار جامعه از نظام آموزش عالی، ناهمسو می باشد و میتواند بسترساز بروز و ظهور چالش های متعددی در نظام آموزش عالی و جامعه شود. بااین حال، برخوردهای شعاری، تبلیغاتی و احساسی نسبت به پدیده پذیرش حداکثری زنان نسبت به مردان در آموزش عالی، جرئت و جسارت را از محققان و پژوهشگرانی که درصدد بررسی ابعاد و پیامدهای این پدیده اجتماعی هستند، سلب کرده است و پژوهش های بایسته و درخور در این موضوع با مقاومت های جدی روبرو می شود. به نظر می رسد این امر سبب شده است که تحقیقات کافی در خصوص این مسئله صورت نگیرد و بسیاری از واقعیت های این پدیده اجتماعی این پدیده همچنان در هاله ای از ابهام باقی بماند. این امر لزوم انجام پژوهش های جدی و به چالش کشیدن این پدیده اجتماعی از منظرهای متفاوت را آشکار می سازد. بر همین اساس در مطالعه حاضر، چالش ها و پیامدهای بروز و ظهور این پدیده تبیین گردید و راهکارهای پیشنهادی ارائه شد. روش تحقیق در مطالعه حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نیز استنتاجی است.

نویسندگان

محمود سعیدی رضوانی

دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد

حسن اسلامیان

پژوهشگر پسادکتری مستقر در پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی