بررسی مضامین مشترک اجتماعی در اشعار ملک الشعرا بهار و احمد شوقی

ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های نقد ادبی است که به تعامل فرهنگ پرداخته و اشتراکات متعدد فرهنگی ادبیات ملت های مختلف را بررسی می کند؛ از این رو یافتن نقاط اشتراک و اختلاف در ادبیات همیشه امری قابل توجه است. زبان و ادبیات عربی و فارسی همواره در طول تاریخ از با ارزش ترین آداب کهن به شمار آمده که در زمینه های متفاوت دارای آثار ارزشمندی می باشد،. بدیهی است ادبیات هم در این زمینه همگام و همسو با تحولات جامعه حرکت نموده است. ادبیات کهن ملت ها پهنه وسیعی برای کسب اطلاعات در زمینه های گوناگون است. یکی از این زمینه ها، اجتماع و آگاهی از مسایلو مضامین اجتماعی است. در هر عصری وقایع و جریاناتی به وقوع می پیوندد که در اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورها اثر می گذارد. شاعران هر کشوری به عنوان عضوی از اعضای جامعه و نمایندگان مردم اجتماع این مضامین را در اشعار خود منعکس نموده اند. در این جستار که با روشی تحلیلی و توصیفی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است برآن است که به بررسی تطبیقی مضامین مشترک اجتماعی در اشعار ملک الشعرا بهار و احمد شوقی همراه با اشعار بپردازد. نتایج تحقیق بیانگر این است که مضامین اشعار دو شاعر در زمینه ترغیب به اتحاد و یکپارچگی، محبت به همنوع، تلاشبرای آزادی، کسب علم و دانش با یکدیگر مشترکند