تحلیل انتقادی مرگ اندیشی و معناباختگی گیل گمش از منظر کهن الگوی یونگ
محل انتشار: نهمین همایش ملی متن پژوهی ادبی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,235
فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MATNPAGOOHI09_061
تاریخ نمایه سازی: 28 تیر 1400
چکیده مقاله:
جستار حاضر به بررسی مرگ اندیشی و معناباختگی در اسطوره گیل گمش از منظر کهن الگوی یونگ اختصاص دارد. اصولا مرگ اندیشی، مرگ آگاهی و مرگ نمادین یکی از مراحل حساس و بغرنج خود شناسی است که از رهگذر آن انسان با ناخودآگاه خود و جهان پیرامون مواجه می شود. آرزوی جاودانگی و رویین تنی در اکثر آثار اسطوره ای، حماسی، افسانه ای و فلسفی موج می زند. کهن الگوی مرگ با تمام دلهره و اضطرابی که برای انسان ایجاد میکند باعث گسترش آگاهی و درک دردمندانه اش از هستی میشود. بر این اساس نمونه ی بارز و خیره کننده ی این عطش سوزان برای درک ماهیت «مرگ» و نقب زدن به سوی زندگی جاودانه، در حماسه ی ماندگار «گیل گمش» تجلی کرده است. حماسه ی گیل گمش، حماسه و جدالی است میان مرگ و زندگی. گیلگمش با فرحناکی های سرشار و افسردگی های ژرف تصویر شده است، او به قله های تعالی عروج میکند و به پست ترین مغاک ها در می غلتد و از این رهگذر، چالش و پارادوکسی جانکاه، میان مرگ و زندگی را تجربه می کند. از منظر روانشناسی تحلیلی یونگ دیالکتیک پدیده ی مرگ و زندگی و تاثیر آن بر روان انسان، این است که این سفر کهن الگویی و قهرمانی ژرف کاوی درون، باعث میشود تا نمادهایی در درو ن قهرمان فعال شوند؛ و از رهگذر مرگ آگاهی، منجر به شکوفایی استعدادها و قوای درونی وی می شوند و در اتحادی شگرف، انسان فرایند فردیت را طی کند و تولدی دوباره یابد. اساسا کهن الگوی مرگ، به مثابه آیین تشرف، ما انسان ها را در سفر کهن الگویی خویش، با چالش های معناشناختی/معناباختگی بنیادینی مواجه میکند. سفر تنهایی و معنوی است که نوآموز در خلال آن به کشف طبیعت مرگ نایل می آید. البته این مرگ به منزله آخرین داوری یا آزمونی با ویژگی آیین آموزش نیست، بلکه سفری است به سوی آزادی، از خودگذشتگی و تجدید قوا که به وسیله ارواح شفیق راهبری و پشتیبانی میشود .
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمد شکری
استادیار فلسفه گروه پژوهش هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال؛
فرزانه کردی
کارشناس ارشد پژوهش هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال