شهروندان انتقادی: تحول مفهوم شهروندی در سیاست معاصر

شهروندی یکی از مفاهیم بنیادی علوم سیاسی است که در طی چند قرن اخیر تحول اساسیی را از سر گذرانده است در دهه های اخیر، شاهد علاقه روزافزون آکادمیک به موضوع شهروندی انتقادی در دموکراسی های مستقر یا به اصطلاح قدیمی هستیم به نظر می رسد بخش اعظم پیدایش این علاقه علمی به دلایل زیر باشد: نگرانی از کاهش سطح مشارکت مدنی، پایین بودن مشارکت در انتخابات، از بین رفتن اعتماد عمومی به نهادهای دموکراسی نمایندری و سایر نشانه های فرسودری عمومی، شکاکیت، بدبینی و عدم اعتماد به سیاستمداران و احزاب سیاسی شهروندان انتقادی به عنوان یک دارایی ارزشمند برای یک دموکراسی زنده و نیروی محرکه اصلاحات سیاسی در نظر گرفته می شوند در این مقاله ما درصدد هستیم که در ابتدا با بررسی پیشینه های پژوهش در حوزه شهروندیبه بررسی مفهوم شهروندی بپردازیم و در ادامه به ظهور شهروندان انتقادی بپردازیم